کلمه جو
صفحه اصلی

سیاه بخت


مترادف سیاه بخت : بدبخت، بی طالع، تیره بخت، شقی، شوربخت، کوربخت، مفلوک ، دم بخت

متضاد سیاه بخت : خوشبخت، سعید

مترادف و متضاد

unlucky (صفت)
شوم، سیاه، ناموفق، بد بخت، بدشگون، نحس، سیاه بخت، تیره بخت، بدیمن، بخت برگشته

infelicitous (صفت)
شوم، ناموفق، نا مناسب، نالایق، بد بخت، غیر مقتضی، نحس، سیاه بخت

miserable (صفت)
بد بخت، سیاه بخت، تیره بخت، تیره روز

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بدبخت تیره بخت . ۲ - دختر مسن بی شوی . ۳ - زنی که در ازدواج خود بدبخت شده .

لغت نامه دهخدا

سیاه بخت. [ ب َ ] ( ص مرکب ) بدطالع و شوم. ( آنندراج ). بدبخت. تیره بخت. || زنی که شوی آنرا دوست ندارد و مطبوع بوی نباشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

تیره بخت، بدبخت، بدطالع، بی طالع، بداختر.

دانشنامه عمومی

سیاه بخت فیلمی به کارگردانی عباس کسایی و نویسندگی ناصر محمدی ساختهٔ سال ۱۳۵۵ است.
ملوسک
مرتضی عقیلی
فیروز
منوچهر پوراحمد
نادیا
شهناز
اکبر جنتی شیرازی
محمدتقی کهنمویی
محمد بانکی
گیتی فروهر
محمد گیلانی
یوسف خلیل پور
ملیحه نصیری
غلامرضا سرکوب
احمد معینی
شهرزاد با تصمیم مادرخوانده اش فرنگیس با جشن با هرمز مخالفت می کند، و با رها کردن ثروتی که پدرش برای او به ارث گذاشته از خانه می گریزد و به فریدون که کافه ای را اداره می کند، پناه می برد. او بچه ای به دنیا می آورد و فریدون به دلیل وابستگی شهرزاد به فرزندش قصد دارد از او سوء استفاده کند. شهرزاد می گریزد و بچه اش را در اتومبیل پولاد می گذارد، که با دوستش حبیب جوشی زندگی می کند. شهرزاد سر راه نادیا قرار می گیرد که به عنوان خواننده او را در کافهٔ رضا به کار می گمارد. پولاد او را پناه می دهد و فریدون و رضا برای کشاندن پای شهرزاد به کاباره اتومبیل پولاد را می ربایند. پولاد به حبس می افتد و مادر پولاد با شهرزاد بنای ناسازگاری می گذارد و او را از خانه می راند. شهرزاد از نو در کارباره مشغول کار می شود. پولاد با ضمانت شهرزاد آزاد می شود، و او بی آنکه بداند چه کسی ضامنش شده است شهرزاد را خائن می داند. پولاد قصد جان او را دارد؛ اما با کمک حبیب متوجه خطای خود می شود، و شهرزاد را از بدنامی می رهاند. سرانجام، قبل از حضور پلیس رضا، ناغافل، فریدون را از پا درمی آورد.


کلمات دیگر: