کلمه جو
صفحه اصلی

تمسخر کردن


مترادف تمسخر کردن : دست انداختن، دست گرفتن، به مسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن

متضاد تمسخر کردن : تحسین کردن

فارسی به انگلیسی

ridicule, sport, to ridicule, to mock

to ridicule, to mock


ridicule, sport


فارسی به عربی

اسخر , اسخر منه , دعابة , سخریة

مترادف و متضاد

ridicule (فعل)
دست انداختن، تمسخر کردن

scoff (فعل)
اهانت وارد اوردن، تمسخر کردن

jest (فعل)
خنده کردن، استهزاء کردن، تمسخر کردن، شوخی کردن، ببازی گرفتن، مزاح گفتن

deride (فعل)
استهزاء کردن، تمسخر کردن، بکسی خندیدن

fleer (فعل)
استهزاء کردن، تمسخر کردن

دست انداختن، دست گرفتن ≠ تحسین کردن


به‌مسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن


۱. دست انداختن، دست گرفتن
۲. بهمسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن ≠ تحسین کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) مسخره کردن ریشخند زدن .

لغت نامه دهخدا

تمسخر کردن. [ ت َ م َ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فسوس ولاغ کردن و مسخره نمودن مر کسی را. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

به مسخره گرفتن


کلمات دیگر: