مترادف مرجح : ارجح، اقدم، اولی، برتر، راجح
برابر پارسی : برتری داده، افزونی داده
preferred, preferable
favored
ارجح، اقدم، اولی، برتر، راجح
مرجح . [ م ُ رَج ْ ج َ ] (ع ص ) رجحان نهاده شده . ترجیح داده شده . برتر شمرده شده . نعت مفعولی است از ترجیح . رجوع به ترجیح شود.
مرجح . [ م ُ رَج ْ ج ِ ] (ع ص ) ترجیح نهنده . برتری دهنده . نعت فاعلی است از ترجیح . رجوع به ترجیح شود.