مترادف تندی : سختی، شدت، پرخاش، تشدد، تغیر، حدت، خشونت، سورت، غضب، معاتبه ، سرعت، شتاب ، برندگی، تیزی، جلادت
متضاد تندی : رفق، شکیبایی، مدارا، ملایمت، کندی، بردباری
rapidly, speed, steepness, abruptness, harshness
acrimony, celerity, expedition, fastness, haste, heat, hotness, quickness, rapidity, severity, sharpness, speed, speediness, spiciness, strength, stringency, swiftness, velocity, virulence
۱. سختی، شدت
۲. پرخاش، تشدد، تغیر، حدت، خشونت، سورت، شدت، غضب، معاتبه ≠ رفق، شکیبایی، مدارا، ملایمت
۳. سرعت، شتاب ≠ کندی
۴. برندگی، تیزی
۵. جلادت ≠ بردباری
سختی، شدت ≠ رفق، شکیبایی، مدارا، ملایمت
پرخاش، تشدد، تغیر، حدت، خشونت، سورت، شدت، غضب، معاتبه
تندی . [ ت َ ن َدْ دی ] (ع مص ) به تکلف جوانمردی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تسخی و تفضل ، یقال : هویتندی علی اصحابه . (اقرب الموارد). || افزونتر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چرا کردن میان نهل . (تاج المصادر بیهقی ). چرا کردن ستور میان دو نوبت آب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || سیراب شدن ، یقال : شرب حتی تندی . (از اقرب الموارد).
سوزنی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
منوچهری .
(ویس و رامین ).
اسدی .
ناصرخسرو.
سوزنی .
نظامی .
نظامی .
(بوستان ).
(بوستان ).
(گلستان ).
(گلستان ).
سعدی .
سعدی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
ناصرخسرو.
نظامی .
نظامی .
(گلستان ).
مسعودسعد.
۱تندی – سرعت ۲خشونت ۳تیزی