کلمه جو
صفحه اصلی

سیفلیس


مترادف سیفلیس : آتشک، کوفت، ناخوشی

فارسی به انگلیسی

pox


مترادف و متضاد

آتشک، کوفت، ناخوشی


pox (اسم)
ابله، سیفلیس، سیفیلیس

lues (اسم)
طاعون، سیفلیس، کوفت، سیفیلیس، سفلیس

chancre (اسم)
شانکر، خوره، سیفلیس

syphilis (اسم)
سیفلیس، کوفت، سیفیلیس، اکله، ابله فرنگی

old joe (اسم)
سیفلیس، سیفیلیس

pip (اسم)
خال، لکه، سیفلیس، سیفیلیس، اختلال مزاج، دانه یا تخم میوه هایی مثل سیب

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرضی عفونی و ساری که به ارث به طور مادرزادی به افراد منتقل میشود عامل این ناخوشی باسیلی است مارپیچی به نام ترپونم پال . این مرض به طور مستقیم از افراد مبتلی به افراد سالم قابل سرایت است کوفت .

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) بیماری واگیر که میکروب آن از طریق مقاربت و معاشرت با مبتلایان به سیفلیس سرایت می کند. این مرض به طور مادرزادی به افراد منتقل می شود، کوفت ، آبله فرنگی .

لغت نامه دهخدا

سیفلیس. ( فرانسوی ، اِ ) سفلیس. سیفیلیس. مرض عفونی وساری که به ارث بطور مادرزادی به افراد منتقل میشود. عامل این ناخوشی باسیلی است مارپیچی بنام ترپونم پال این مرض بطور غیرمستقیم از افراد مبتلی به افراد سالم قابل سرایت است. کوفت. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

بیماری واگیردار، موروثی، و مقاربتی که به وسیلۀ زخم های روی آلت تناسلی مشخص می شود و دردهای مفصلی، اختلال های عصبی و ریوی، فلج، کری، و کوری از عوارض آن می باشد، سیفیلیس، کوفت.

دانشنامه آزاد فارسی

سیفلیس (syphilis)
بیماری مقاربتی. عامل آن باکتری حلزونی شکل (اسپیروکت) ترپونما پالیدوم است. این بیماری اگر معالجه نشود، باگذشت سال ها سه مرحله را طی می کند، که اغلب با زخمی سخت و بدون درد یا شانکر آغاز می شود و با گذشت یک ماه در قسمت آلودۀ بدن (معمولاً اندام های جنسی) گسترش می یابد. در مرحلۀ دوم، (چندماه بعد) کهیر همراه با التهاب مفاصل، هپاتیت و/یا مننژیت بروز می کند. مرحلۀ سوم (سال ها بعد) در نهایت به فلج، نابینایی، جنون و مرگ منتهی می شود. آزمایش واسرمان، آزمایش تشخیص خون برای بیماری سیفلیس است. با سهولت دسترسی به آنتی بیوتیک ها، سیفلیس امروزه در دنیای صنعتی بیش از پیش درمان پذیر است.


کلمات دیگر: