کلمه جو
صفحه اصلی

نیم پایه

فارسی به انگلیسی

abutment of a bridge


abutment


abutment, abutment of a bridge

فارسی به عربی

دعامة

مترادف و متضاد

abutment (اسم)
مجاورت، زمین همسایه، کنار، زمین سرحدی، طرف، زمین مجاور، حد، نیم پایه، پایه جناحی، مرز، بست دیوار، نزدیکی، اتصال، پشتیبان، سرحد، خرپا، سامان، پشت بند دیوار


کلمات دیگر: