مترادف مرافعه کردن : دعوا کردن، مشاجره کردن، کشمکش داشتن، شکایت کردن، دادخواهی کردن
مرافعه کردن
مترادف مرافعه کردن : دعوا کردن، مشاجره کردن، کشمکش داشتن، شکایت کردن، دادخواهی کردن
فارسی به انگلیسی
jangle, quarrel
فارسی به عربی
قاض
مترادف و متضاد
۱. دعوا کردن، مشاجره کردن، کشمکش داشتن
۲. شکایت کردن، دادخواهی کردن
تعقیب قانونی کردن، طرح دعوی کردن، مرافعه کردن
دعوا کردن، مشاجره کردن، کشمکش داشتن
شکایت کردن، دادخواهی کردن
فرهنگ فارسی
دعوا کردن
لغت نامه دهخدا
مرافعه کردن. [ م ُ ف َ / ف ِ ع َ / ع ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، دعوا کردن. محاجه و مشاجره نمودن.
کلمات دیگر: