کلمه جو
صفحه اصلی

سویت


برابر پارسی : سراچه

فرهنگ فارسی

شورای نمایندگان کارگران دهقانان و سربازان در حکومت اتحاد جماهیر شوروی .
برابری با اعتدال راستی یکسانی و همواری

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) ۱ - قطعة موسیقی که شامل چند نمایشنامه است . ۲ - آپارتمان کوچکی که کلیه امکانات رفاهی را در خود جای داده است ، سراچه (فره ).

لغت نامه دهخدا

سویت. [ س َ وی ی َ ] ( ع اِمص ) برابری با اعتدال. ( غیاث اللغات ). راستی. ( مهذب الاسماء ). یکسانی و همواری : و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. ( ترجمه تاریخ یمینی ). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به انصاف ظاهر گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
غم هجران بسویت تر از این قسمت کن
کین همه درد بجان من تنها نرسد.
سعدی.
و ضمان نامه ای داد که قم را مساحت کند و بپیماید بر سبیل سویت وعدالت. ( تاریخ قم ص 102 ).

سویة. [ س َ وی ی َ ] ( ع اِمص ) راستی وبرابری. یقال : هم علی سَویَّة؛ ای استواء. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). راستی و همواری. ( دهار ) :
به نمازی غله دادی و زر و سیم
به کافر هم بر این سان بر سویه.
سوزنی.
|| ( اِ ) از مراکب داهان و مساکین است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || آن گلیم پر ازکاه نیز که بر پشت ستور انداخته سوار شوند. ج ، سوایا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سویت . [ س َ وی ی َ ] (ع اِمص ) برابری با اعتدال . (غیاث اللغات ). راستی . (مهذب الاسماء). یکسانی و همواری : و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به انصاف ظاهر گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
غم هجران بسویت تر از این قسمت کن
کین همه درد بجان من تنها نرسد.

سعدی .


و ضمان نامه ای داد که قم را مساحت کند و بپیماید بر سبیل سویت وعدالت . (تاریخ قم ص 102).

سوئت. [ س َ ءَ ] ( ع اِ ) رجوع به سواءة شود.

فرهنگ عمید

= سوئیت

سوئیت#NAME?


دانشنامه عمومی

سویت (به لاتین: Svit) یک شهرک در اسلواکی با جمعیت ۷٬۶۰۸ نفر است که در Poprad District واقع شده است.
فهرست شهرهای اسلواکی


کلمات دیگر: