کلمه جو
صفحه اصلی

تنگ نظر


مترادف تنگ نظر : بخیل، تنگ چشم، خسیس، دون، کم همت، کوته بین، کوته نظر، ممسک، نظرتنگ

متضاد تنگ نظر : بلندنظر

فارسی به انگلیسی

illiberal, narrow - minded


narrow


فارسی به عربی

معزول

مترادف و متضاد

insular (صفت)
منزوی، جزیره ای، وابسته به جزیره، غیر ازاد، تنگ نظر

بخیل، تنگ‌چشم، خسیس، دون، کم‌همت، کوته‌بین، کوته‌نظر، ممسک، نظرتنگ ≠ بلندنظر


فرهنگ فارسی

خردک نگرش . نظر تنگ

لغت نامه دهخدا

تنگ نظر. [ ت َ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) خردک نگرش. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). نظرتنگ. بخیل. کوته نظر :
اشکم که به هر تنگ نظر، گرم نجوشم
آهم که به هر سردنفس ، یار نباشم.
صائب ( از آنندراج ).
رجوع به ماده بعد و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

پیشنهاد کاربران

خساست

قاصر نظر


کلمات دیگر: