برابر پارسی : از بن، از پایه
اصولا
برابر پارسی : از بن، از پایه
فارسی به انگلیسی
in principle
basically, radically
فرهنگ فارسی
اصلا اساسا .
از روی اصول
از روی اصول
فرهنگ معین
( اصولاً ) (اُ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) اساساً، اصلاً.
لغت نامه دهخدا
( اصولاً ) اصولاً. [ اُ لَن ْ ] ( ع ق ) از روی اصول. علی الاصول. براصول. باَصل.
پیشنهاد کاربران
اصل ، اساسا ، اکثرا
مثال
( اصولا کلید شناخت هر ملتی ادبیات است )
مثال
( اصولا کلید شناخت هر ملتی ادبیات است )
مثل همیشه با فکر
طبق روال
اصولاً
از بُن، در بنیادِ خود
آمیخته واژه ی �از بن� که در بالا از آن یاد شده، بیگمان باریک ترین برابر �اصولا� است؛ با این همه، در برخی گزاره ها کار بردِ �در بنیادِ خود� کارآتر و سزاوارتر خواهد بود.
آمیخته واژه ی �از بن� که در بالا از آن یاد شده، بیگمان باریک ترین برابر �اصولا� است؛ با این همه، در برخی گزاره ها کار بردِ �در بنیادِ خود� کارآتر و سزاوارتر خواهد بود.
کلمات دیگر: