کلمه جو
صفحه اصلی

اشتعال


مترادف اشتعال : برافروختگی، برافروختن، درخشیدن، زبانه کشیدن، شعله وری، فروزش

برابر پارسی : افروزش

فارسی به انگلیسی

inflammation, [fig.] enthusiasm, ardour


combustion, ignition, inflammation


combustion, ignition, inflammation, [fig.] enthusiasm, ardour

فارسی به عربی

احتراق , اضاءة , ایقاد

مترادف و متضاد

برافروختگی، برافروختن، درخشیدن، زبانه‌کشیدن، شعله‌وری، فروزش


combustion (اسم)
احتراق، اشتعال، سوخت

ignition (اسم)
هیجان، احتراق، اشتعال، سیستم جرقه، اتش گیری

lighting (اسم)
احتراق، اشتعال، روشنایی، سایه روشن، نور افکنی

فرهنگ فارسی

شعله ورشدن، افرو ته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش ، برافروختگی
( مصدر ) ۱ - برافروختن افروختن افروختن . ۲ - ( مصدر ) زبانه زدن زبانه کشیدن ( آتش ) . ۳ - ( اسم ) بر افروختگی . جمع : اشتعالات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) افروختن . ۲ - (مص ل . ) شعله ور شدن . ۳ - (اِمص . ) بر - افروختگی .

لغت نامه دهخدا

اشتعال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) افروخته شدن آتش. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( زوزنی ). درافروختن آتش. ( آنندراج ). افروختن. برافروختن. افروزش. برافروزش. فروزش. مشتعل شدن. زبانه کشیدن. درگرفتن آتش. افروختگی. برافروختگی. روشن شدن آتش. اَلو گرفتن. آلاو گرفتن. افروخته شدن آتش. ( ترجمان علامه جرجانی ص 13 ) :
در تو کجا رسد کس چون موسی اندر آتش
کز دور حاصلی نه جز برق و اشتعالش.
خاقانی.
|| آشکار شدن سپیدی در موی. پیدا شدن سپیدی در موی. ( ترجمان علامه جرجانی ص 13 ). هویدا شدن سپیدی در موی. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). درافروختن سر بموی سپید. ( آنندراج ): و اشتعل الرأس شیباً. ( قرآن 4/19 ). || اشتعال جنگ ؛ تَعَر. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. شعله ور شدن، افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، برافروختگی.
۲. [مجاز] عصبانیت بسیارشدید.

دانشنامه عمومی

اشتعال (به انگلیسی: Catching Fire) دومین کتاب از سری سه گانه عطش مبارزه نوشتهٔ سوزان کالینز است. رخدادهای کتاب حدود یک سال پس از کتاب نخست روی می دهد، کتنیس اوردین که مشترکاً با پیتا ملارک پیروز هفتاد و چهارمین مسابقه عطش مبارزه است با خطراتی ورای تصوراتش مواجه است که دلیل آن مقاومت در برابر خواست دیکتاتور پانم کولیورانوس اسنو است.

پیشنهاد کاربران

افروزش


کلمات دیگر: