مترادف مرتعش : رعشه ناک، لرزان، لرزنده، متزلزل
برابر پارسی : لرزان، جنبان، لرزنده
trembling
quavery, trembly, tremulous, vibrant, wobbly
رعشهناک، لرزان، لرزنده
متزلزل
۱. رعشهناک، لرزان، لرزنده
۲. متزلزل
آنچه حول وضعیت تعادل خود در حال ارتعاش باشد یا دارای مشخصۀ ارتعاش باشد متـ . ارتعاشی 1