مترادف تلفیف : پیچیدن، لفاف کردن، در هم پیچیدن، در نوردیدن، تناسب
تلفیف
مترادف تلفیف : پیچیدن، لفاف کردن، در هم پیچیدن، در نوردیدن، تناسب
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
۱. پیچیدن، لفاف کردن
۲. در هم پیچیدن
۳. در نوردیدن
۴. تناسب
فرهنگ فارسی
( مصدر ) در هم پیچیدن در نوردیدن . جمع : تلفیفات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) پیچیدن ، درنوردیدن .
لغت نامه دهخدا
تلفیف. [ ت َ ] ( ع مص ) سخت درنوردیدن و نیک درپیچیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از جای جای فراهم آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || نزد بلغا عبارت از تناسب است. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تناسب شود.
فرهنگ عمید
فراهم آوردن، گرد آوردن.
کلمات دیگر: