کلمه جو
صفحه اصلی

تنگ سالی


مترادف تنگ سالی : جدب، خشک سالی، غلا، قحطی، قحط

متضاد تنگ سالی : آب سالی

فارسی به انگلیسی

famine

فارسی به عربی

مجاعة

مترادف و متضاد

famine (اسم)
قحط و غلا، قحطی، تنگ سالی، کمیابی

فرهنگ معین

(تَ ) (حامص . ) خشک سالی ، کمیابی و گرانی ارزاق .

لغت نامه دهخدا

تنگسالی. [ ت َ ] ( حامص مرکب ) خشکسالی. قحط. کمیابی و گرانی ارزاق. ( فرهنگ فارسی معین ). تنگی و کمیابی و قحط و قحطی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تنگسال و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ عمید

= قحط سالی

قحط‌سالی#NAME?



کلمات دیگر: