کلمه جو
صفحه اصلی

مدعو


مترادف مدعو : خوانده، دعوتی، ضیف، مهمان

متضاد مدعو : مهماندار، مدعی، میزبان، داعی

فارسی به انگلیسی

invitee


invited, invited person, invitee, guest

invited


مترادف و متضاد

دعوتی، ضیف، مهمان


صفت ≠ مهماندار، مدعی، میزبان، داعی


خوانده


۱. خوانده
۲. دعوتی، ضیف، مهمان ≠ مهماندار، مدعی، میزبان، داعی


فرهنگ فارسی

دعوت شده، خوانده شده
( اسم ) خوانده شده دعوت شده جمع : مدعوین . توضیح مدعو اسم مفعول از دعا ید عود عوه است و بجای حمل. متداول امروز نزد فلانی موعود هستم باید گفت : مدعو هستم ) یعنی بانجا خوانده شدهام ودعوت دارم .

فرهنگ معین

(مَ عُ وّ ) [ ع . ] (اِمف . ) دعوت شده ، خوانده شده .

لغت نامه دهخدا

مدعو. [ م َ ع ُوو ] ( ع ص ) خواهانی نموده شده. خوانده شده.( آنندراج ). دعوت شده. طلبیده. مهمان و کسی که آن را برای اطعام خوانده باشند. || نامیده شده. نام برده شده. ( ناظم الاطباء ). موسوم. ( یادداشت مؤلف ).
- مدعو به ؛ موسوم به. ملقب به.

فرهنگ عمید

دعوت شده، خوانده شده.


کلمات دیگر: