کلمه جو
صفحه اصلی

اشتباه کردن


برابر پارسی : لغزیدن

فارسی به انگلیسی

err, goof, perpetrate, mistake, slip, snafu, trip, to make a mistake or an error

to make a mistake or an error


err, goof, perpetrate, mistake, slip, snafu, trip


فارسی به عربی

اجهض , تحسس , تهلوس , خطا فاحش , زغب , زلة

مترادف و متضاد

slip (فعل)
گریختن، اشتباه کردن، سریدن، از قلم انداختن، لیز خوردن، لغزیدن

mistake (فعل)
اشتباه کردن، سهو کردن، خطا کردن، خبط کردن، درست نفهمیدن

miscarry (فعل)
بچه انداختن، سر خوردن، اشتباه کردن، خیط و پیت شدن، عقیم ماندن، صدمه دیدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن

fluff (فعل)
باد کردن، اشتباه کردن، نرم کردن، کرکدار شدن، خبط کردن

miss (فعل)
گم کردن، اشتباه کردن، خطا کردن، نداشتن، فاقد بودن، از دست دادن، احساس فقدان چیزی را کردن

fumble (فعل)
اشتباه کردن، سنبل کردن، من من کردن، لکنت زبان پیدا کردن، کورکورانه جلو رفتن، توپ را از دست دادن

blunder (فعل)
اشتباه کردن، کوکورانه رفتن، سهو کردن، دست پاچه شدن و بهم مخلوط کردن

gaffe (فعل)
اشتباه کردن

hallucinate (فعل)
اشتباه کردن، هذیان گفتن، حالت هذیانی پیدا کردن، هذیانی شدن، گرفتار اوهام و خیالات شدن

slip up (فعل)
اشتباه کردن، شکست خوردن

miscue (فعل)
اشتباه کردن، بخطا زدن

فرهنگ فارسی ساره

لغزیدن


جدول کلمات

کور خواندن

پیشنهاد کاربران

دچار اشتباه شدن


کلمات دیگر: