کلمه جو
صفحه اصلی

نکوهشگر

فارسی به انگلیسی

critic, remonstrant

فارسی به عربی

ناقد

مترادف و متضاد

critic (اسم)
نقاد، منقد، نقدگر، کارشناس، نکوهشگر، سخن سنج، انتقاد کننده

remonstrator (اسم)
نکوهشگر

فرهنگ فارسی

عاذل

لغت نامه دهخدا

نکوهش گر. [ ن ِ هَِ گ َ ] ( ص مرکب ) عاذل. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

سرزنش کننده


کلمات دیگر: