کلمه جو
صفحه اصلی

تمرد کردن


مترادف تمرد کردن : سرپیچی کردن، گردن کشی کردن، عصیان ورزیدن، طاغی شدن، سرکشی کردن، نافرمانی کردن

متضاد تمرد کردن : فرمان برداری کردن، مطیع بودن

برابر پارسی : نافرمانی کردن، گردنی کردن

فارسی به انگلیسی

to rebel


disobey, defy, mutiny, rebel, to rebel

disobey, defy, mutiny, rebel


مترادف و متضاد

rebel (فعل)
سرکشی کردن، طغیان کردن، شوریدن، یاغی گری کردن، تمرد کردن

سرپیچی کردن، گردن‌کشی کردن، عصیان ورزیدن، طاغی‌شدن، سرکشی کردن، نافرمانی کردن ≠ فرمان‌برداری کردن، مطیع بودن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گردنکشی کردن . ۲ - نافرمانی کردن .

پیشنهاد کاربران

سر برافروختن
طغیان کردن یا افتخار کردن مباهات کردن .


کلمات دیگر: