کلمه جو
صفحه اصلی

اضطراری


مترادف اضطراری : اجباری، الزامی، ضروری، ناچاری

برابر پارسی : نیازین

فارسی به انگلیسی

compulsory, constrained, motivated by indigence or necessity, flying, instant, urgent

compulsory, constrained, motivated by indigence or necessity


flying, instant, urgent


مترادف و متضاد

compulsive (صفت)
اجباری، اضطراری

اجباری، الزامی، ضروری، ناچاری


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به اضطرار ۲ - الزامی ضروری .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - منسوب به اضطرار. ۲ - ضروری ، الزامی .

لغت نامه دهخدا

اضطراری. [ اِ طِ ] ( ص نسبی ) منسوب به اضطرار. ( ناظم الاطباء ). ضروری. رجوع به اضطرار شود.

دانشنامه عمومی

اضطراری یا فوریت یا اورژانس یک وضعیت است که سلامت، جان، مال، یا محیط زیست را در خطر فوری قرار می دهد. در اکثر مواقع اورژانس نیاز به مداخله فوری برای جلوگیری از بدتر شدن وضع دارد. اگر چه در برخی مواقع کاهش خطر ممکن است امکان پذیر نباشد و سازمان کمک رسان تنها ممکن است قادر به ارائه خدمات مراقبت تسکینی برای پس از واقعه باشد.

فرهنگ فارسی ساره

نیازین



کلمات دیگر: