مترادف تندرو : بادپا، تیزپر، تیزتک، تیزرو، دونده، راهوار، سبک سیر، سریع، سریع السیر ، بی باک، بی پروا ، افراطی
متضاد تندرو : کندرو، ترسو، جبون، میانه رو
express, fanatic, fast, hard-line, radical, immoderate, rabid, rapid, spanking, winged
بادپا، تیزپر، تیزتک، تیزرو، دونده، راهوار، سبکسیر، سریع، سریعالسیر ≠ کندرو
۱. بادپا، تیزپر، تیزتک، تیزرو، دونده، راهوار، سبکسیر، سریع، سریعالسیر ≠ کندرو
۲. بیباک، بیپروا ≠ ترسو، جبون
۳. افراطی ≠ میانهرو
نوعی سامانۀ اتوبوسرانی که در مسیری ویژه و با سرعت زیاد مسافران را جابهجا میکند * این لفظ هم به کل این نوع سامانۀ حملونقل اشاره دارد و هم به اتوبوس و مسیر آن؛ بنابراین در ترکیباتی چون مسیر تندرو، سامانۀ تندرو و اتوبوس تندرو کاربرد دارد.
فردوسی .
حافظ.
سعدی (از شرفنامه ٔ منیری ).
فردوسی .
فردوسی .
منوچهری .
نظامی .
حافظ.
۱. [مقابلِ کُندرو] انسان یا حیوان یا وسیلۀ نقلیهای که میتواند تند حرکت کند؛ تندرونده؛ تندرفتار؛ تیزرفتار.
۲. [مجاز] بیباک؛ بیپروا.
۳. [مجاز] افراطی؛ کسی که در وابستگی به عقیدهای تعصب دارد.
۱. ترشرو؛ بداخم.
۲. بخیل.