مترادف اعاده : بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس
اعاده
مترادف اعاده : بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس
فارسی به انگلیسی
giving back, returning, re - establishment
restitution, restoration, retrieval
فارسی به عربی
عربی به فارسی
دوباره گفتن , تکرار کردن , دوباره انجام دادن , دوباره ساختن , تکرار , تجديد , باز گفتن , بازگو کردن , بازگو , باز انجام
مترادف و متضاد
بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بازگفتن دوباره گفتن ۲ - باز گردانیدن ( چیزی را بجای خود ) باز آوردن بر گرداندن . ۳ - ( اسم ) برگشت . یا اعاد. حیثیت . رد کردن حقوق و اعتبارات مجرم که بسبب جرم سلب شده بدو .
مکرر کردن . ماخوذ از تازی دوباره مکرر کردن . مثال دیروز هر چه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد . تکرار کردن . از نو کردن . از سر کردن بار دوم کردن . باز کردن . یا باز گفتن . باز گفتن از منتخب و کنز . اعادت . اعاده . یا برگردانیدن برگرداندن .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
اعادة. [ اِ دَ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل ص 15). چیزی را بجای خود بازگردانیدن . (ناظم الاطباء). اعادة چیزی به جایی ؛ بازگردانیدن آن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بازبردن چیزی را. برگردانیدن به جایی . (از متن اللغة). || اعادة سخن ؛ تکرار آن . (از اقرب الموارد). تکرار چیزی یا سخنی پیاپی . (از متن اللغة). دوباره گفتن سخن . (ناظم الاطباء). || اعاده ٔ چیزی ؛آن را عادت خود ساختن . (از اقرب الموارد). عادت شدن چیزی برای کسی . (از متن اللغة). خوی گرفتن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانایی و طاقت پیدا کردن بر کاری بسبب عادت کردن بدان . (از اقرب الموارد).
- فلان مایعید و مایبدی ٔ ؛ هر گاه چاره ای نباشد چنین گویند. (از اقرب الموارد).
ماند ورشان بمطرب کوفی
ماند ورشان بمقری بصری.
اعاده جمله برای اهتمام هر یک از دو تشبیه است. و چنانکه در قول رودکی :
چومیر ابونصر آنجا برون کشد شمشیر
چو میر ابونصر آنجا ببر کند خفتان.
فرهنگ عمید
۲. از سر گرفتن.
۳. دوباره گفتن سخن، تکرار.
دانشنامه عمومی
که چو میر ابونصر آنجا صرفاً برای تأکید تکرار شده است.
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: اعادۀ معدوم؛ به معنای بازگردانیدن چیزی که نابود شده است) در اصطلاح متکلمان، اعاده دربرابر «اِبداء» و به دو معنا است: ۱. آفرینش دیگربارِ موجودات یا خلق دوبارۀ ممکنات. متکلمان معتقدند اوّلاً، به دلیل عدم امتناع عقلی، ثانیاً، به سبب توانایی خدا بر ممکنات، ثالثاً، به دلیل تصریح قرآن (یس، ۷۸ـ۸۱؛ روم، ۲۷) به امکان پیدایشِ جهانِ دیگر، اعاده ممکن خواهد بود؛ ۲. گردآوری پاره های جسم پس از پراکندگی آن ها و دمیدن حیات در آن (← آکل و مأکول، شبهه). اعاده به این معنا، اعادۀ مثل معدوم است. اعادۀ عین معدوم به دلایل «تَخَیُّل عدم در وجود» و «امتناع بازگشت زمان» و نیز به دلیل پاسخ خداوند به ابراهیم درباب چگونگی زنده کردن مردگان (بقره، ۲۶۰) ممکن نیست. هر دو تفسیر در میان اشاعره، معتزله و امامیه مدافعانی دارد. حکمای الهی و اکثر امامیه از تفسیر دوم دفاع کرده اند.
دانشنامه اسلامی
اعاده، مقابل ادا و قضا و به معنای انجام دوباره عبادت در وقت مخصوص آن است، مثل: به جا آوردن دوباره نماز صبح توسط کسی که در رکعات آن شک نموده است.
← تعریف بیضاوی
در مبحث اجزا در اصول، محور بحث این است که چنان چه «مامورٌ به» به صورت صحیح و مطلوب به جا آورده شود، آیا سبب اِجزا از امر آن می شود یا نه؛ در صورت اعتقاد به اِجزا، لازمه آن، سقوط اعاده در وقت، و سقوط قضا در خارج وقت است.
جهت های اعاده
اعاده یا به جهت وجود خلل در عمل اول است یا بدون آن.
← به جهت وجود خلل در عمل اول
...
...