کلمه جو
صفحه اصلی

سیستماتیک


مترادف سیستماتیک : روشمند، سامان مند، قاعده مند، نظام مند، مدون، منسجم

متضاد سیستماتیک : نامنسجم

فارسی به انگلیسی

systematic, systematically

systematically


مترادف و متضاد

روشمند، سامان‌مند، قاعده‌مند، نظام‌مند، مدون، منسجم ≠ نامنسجم


فرهنگ معین

( ~ . ) [ فر. ] (ص . ) دارای ساختار و ن ظام ، نظام مند.

دانشنامه عمومی

سامان مند سازمان مند سازمند


پیشنهاد کاربران

سامان مند

هدفمند

ساختارمند

متواتر

سازمان یافته - روند گونه - روند وار

علم طبقه بندی موجودات زنده

راژمان مند

مشتقات قابل ساخت دیگر:

راژمان مندانه
راژمان ساز
راژمان سازی
راژمان زدا
راژمان زدایی
راژمانش
راژمانیدن
راژمانیده
راژمانگر
راژمانگری
راژمانگرانه
راژمان پذیر
راژمان پذیری
راژمانه ( وسیله راژمان ساختن/کردن )
راژمان شناسی
راژمانیک
راژمان بانی



قانونمند

سامانمند

نمونه:
. . . روندهایی که بخشی از آن ها در چارچوبی تاریخی و نه آنگونه پنداربافانه و اراده گرایانه که برخی می پندارند، بگونه ای سامانمند ( سیستماتیک ) بویژه از سوی کشورهای امپریالیستی دستکاری شده و می شوند و شناخت و بازشناخت روندهای عینی و ذهنی از یکدیگر را گاه بسیار دشوار می کنند.

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/01/blog - post_352. html


سیستم=راژمان
سیستماتیک=راژمند ( راژ/مند )
( راژ ) همان ( رَج ) می باشد.
سیستماتیک کردن= راژیدن ( رَجیدن )


کلمات دیگر: