کلمه جو
صفحه اصلی

خیره چشمی

فارسی به انگلیسی

impudence

مترادف و متضاد

impertinence (اسم)
خلی، نابهنگامی، جسارت، گستاخی، اهانت، خیره چشمی، بی ربطی، بی موقعی

effrontery (اسم)
خیرگی، جسارت، گستاخی، خیره چشمی، بی شرمی

impudence (اسم)
خیرگی، گستاخی، خیره چشمی، چشم سفیدی

barefacedness (اسم)
خود سری، خیره چشمی

brazen face (اسم)
خیره چشمی

فرهنگ فارسی

بی شرمی ستهندگی

لغت نامه دهخدا

خیره چشمی. [ رَ /رِ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) بی شرمی. ستهندگی. لجاجت. خودسری. خیره سری. خودرایی. عناد. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: