کلمه جو
صفحه اصلی

نهشته

فارسی به انگلیسی

hypothesis, sediment

hypothesis, sediment, thesis


مترادف و متضاد

hypothesis (اسم)
فرضیه، فرض، قضیه فرضی، نهشته، برانگاشت

دانشنامه عمومی

هرنوع ماده ی موجود در زمین سست یا سخت که بر اثر فرایند یاعاملی طبیعی انباشته شده باشد


پیشنهاد کاربران

برانگاشت، انگاشته، پنداشته، پنداره، گمانه، فرضیه، قضیه فرضی؛
برابر انگلیسی آن hypothesis آورده شده است.
نگره، دیدمان، دیدگاه، نظریه، تئورى؛
گمان، پنداشت، بپندر، انگار، انگاره، انگاشت، انگاشتن، انگارش، فرض؛
باره، نهاده، جستار، زمینه، سخن، پرسمان، پیشاورد، گزاره، قضیه؛

ذراتی که از فرسایش باقیمانده

هرنوع مادۀ موجود در زمین سست یا سخت که براثر فرایند یا عاملی طبیعی انباشته شده باشد

چرا در آبادیس تأیید نشده یا معنی و تعریفی وجود نه داره؟!!!؟


کلمات دیگر: