کلمه جو
صفحه اصلی

ام عقبه

فرهنگ فارسی

نام زنی بوده که گویند خروسی داشته که در اثر تربیت از صاحبش اطاعت می کرده است .

لغت نامه دهخدا

ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع ُ ب َ ] (اِخ ) زن غسان بن جهضم . به زیبایی و اخلاق حمیده مشهور بوده .رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 226 و در منثور ص 60 شود.


( ام عقبة ) ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) شپش بزرگ. ( از المرصع ). شپش. ( آنندراج ). || دیگ. || مرغ خانگی. ( از المرصع ).

ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع ُ ب َ ] ( اِخ ) زن غسان بن جهضم. به زیبایی و اخلاق حمیده مشهور بوده.رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 226 و در منثور ص 60 شود.

ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ] ( اِخ ) نام زنی بوده که گویند خروسی داشته که بر اثر تربیت از صاحبش اطاعت می کرده است. ( از المرصع ).

ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) شپش بزرگ . (از المرصع). شپش . (آنندراج ). || دیگ . || مرغ خانگی . (از المرصع).


ام عقبة. [ اُم ْ م ِ ع َ ب َ] (اِخ ) نام زنی بوده که گویند خروسی داشته که بر اثر تربیت از صاحبش اطاعت می کرده است . (از المرصع).



کلمات دیگر: