کلمه جو
صفحه اصلی

ام دم

فرهنگ فارسی

تفرق الاتصال یا شقی که اندر شریان افتد و خون که اندر فضا که حوالی او باشد گرد آید .

لغت نامه دهخدا

ام دم. [ اُم ْ م ِ دَ ] ( ع اِ مرکب ) تفرق. الاتصال یا شقی که اندر شریان افتد و خون که اندر فضا که حوالی او باشد گرد آید و هرگاه که دست بر وی نهند بجای باز شود و نیز انفجاری که از شریان باشد. ( از ذخیره خوارزمشاهی ). بیت الدم. ( ذخیره خوارزمشاهی ). در ذخیره خوارزمشاهی ام الدم با الف و لام است.

دانشنامه عمومی

ام دم یک منطقهٔ مسکونی در چاد است که در Ouaddaï Region واقع شده است.
فهرست شهرهای چاد
ام دم ۴۴۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.


کلمات دیگر: