کلمه جو
صفحه اصلی

ام عمرو

فرهنگ فارسی

نام چند تن از زنان صحابی بوده

لغت نامه دهخدا

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( ع اِ مرکب ) کفتار. ( منتهی الارب ) ( از المرصع ) ( از المنجد ). || خرگوش. ( از المرصع ).

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( اِخ ) ( سلیمی ) معشوقه جحدربن مالک. از شاعران عرب صدر اسلام و زنی شاعر بوده است. رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 228 و جامعالشواهد شود.

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] ( اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 262 شود.

ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] (اِخ ) (سلیمی ) معشوقه ٔ جحدربن مالک . از شاعران عرب صدر اسلام و زنی شاعر بوده است . رجوع به ریحانة الادب ج 6 ص 228 و جامعالشواهد شود.


ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 262 شود.


ام عمرو. [ اُم ْ م ِ ع َم ْرْ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (منتهی الارب ) (از المرصع) (از المنجد). || خرگوش . (از المرصع).


دانشنامه عمومی

ام عمرو نام یک زن در دوران جاهلیت و بعثت بود که به شغل قابلگی مشغول بود. وی قابله ام رومان زن ابوبکر بود و پیش از زاده شدن عایشه، معتقد بود که تنها راه دریدن شکم مادر است تا دست کم، کودک زنده زاده شود. ابوبکر پیشنهاد وی را نپذیرفت. سرانجام عایشه بدون آسیب به مادر توسط ام عمرو زاده می شود. ام رومان حضور خدیجه (همسر پیامبر اسلام) و قدم وی به منزل خود را باعث موفقیت زایمان بیان کرده است.


کلمات دیگر: