موی گشادن ٠ پریشان کردن و وا کردن موی سر ناز را یا ماتم را ٠
مو گشادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مو گشادن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) موی گشادن. پریشان کردن و وا کردن موی سر ناز را یا ماتم را. ( از یادداشت مؤلف ). رسم است که در ماتم موها را وا می کنند و پریشان می سازند. ( آنندراج ) :
مرده همه شیاطین از زندگی شرعش
ابلیس کنده سبلت بگشاده مویها را.
تو هم به ماتم عشاق خویش مو بگشا.
مرده همه شیاطین از زندگی شرعش
ابلیس کنده سبلت بگشاده مویها را.
میرخسرو ( از آنندراج ).
کنون که روز سیه خلق را به پیش آمدتو هم به ماتم عشاق خویش مو بگشا.
سراج المحققین ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: