هم نامی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
روابط میان واژههایی که از نظر آوایی و گاه نوشتاری یکساناند، ولی معنی متفاوت دارند
لغت نامه دهخدا
هم نامی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) هم نام بودن. نسبت دو تن که به یک نام خوانده شوند :
روز بهرام و رنگ بهرامی
شاه با هر دو کرده هم نامی.
روز بهرام و رنگ بهرامی
شاه با هر دو کرده هم نامی.
نظامی.
فرهنگستان زبان و ادب
{homonymy} [زبان شناسی] روابط میان واژه هایی که از نظر آوایی و گاه نوشتاری یکسان اند، ولی معنی متفاوت دارند
کلمات دیگر: