کلمه جو
صفحه اصلی

واج شناسی خودواحد

فرهنگ فارسی

مطالعۀ مشخصه‌هایی مانند تکیه و آهنگ و نواخت که بر زنجیرۀ گفتار تأثیر می‌گذارد متـ . واج‌شناسی جزءمستقل


دانشنامه عمومی

واج شناسی خودواحد رویکردی نظری برای تحلیل واج شناختی ست که اولین بار در سال ۱۹۷۶ توسط جان گلداسمیت در رساله دکتری اش در مؤسسه فناوری ماساچوست مطرح شد. بنیادهای این رویکرد به آثار جی.آر. فرث، زلیک هریس، چارلز هاکت، برنارد بلاچ، کنت پایک و نیک کلمنتس بازمی گردد.
«واج شناسی: رویکردهای قاعده بنیاد»، عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۵
واج شناسی خودواحد مانند واج شناسی خطی رویکردی قاعده بنیاد است، اما دو نقطه ضعف آن را برطرف می کند: ۱. در واج شناسی خطی (انگاره معیار)، عناصر زنجیری و فوق زنجیری، هر دو با هم برای تعیین مشخصه های تمایزدهنده یک واج مطرح می شوند. در واقع یک واج، مجموعه ای نامنظم و ساخت نایافته از مشخصه های تمایزدهنده است. مثلاً ویژگی که زبرزنجیری است، در کنار مشخصه ای زنجیری مثل قرار می گیرد. ۲. انگاره معیار، انگاره ای خطی ست، یعنی چند واحد واجی روی یک محور یا لایه قرار دارند و در کنار هم روی همین لایه بر یکدیگر تأثیر دارند.
گلداسمیت معتقد است که یک مشخصه مستقل از سایر مشخصه ها در زنجیره واجی تأثیر می گذارد. تحلیل او ابتدا از زبان های نواختی آفریقا شروع شد و سپس در زمینه الگوهای هماهنگی واکه ای و خیشومی نیز کارآمدی آن به اثبات رسید.
تفاوت بازنمایی خودواحد و بازنمایی خطی در این است که بازنمایی های خطی از یک زنجیره از واحدهای واجی تشکیل شده اند، اما در بازنمایی خودواحد، دو لایه یا بیشتر از واحدهای واجی در نظر گرفته می شود که مشخصه های هر لایه با لایه دیگر متفاوت است. مثلاً در مورد یک زبان نواختی، نواخت ها روی یک لایه به نام لایه نواخت که شامل مقادیر پارامتر نواخت یعنی سطح بالا و سطح پایین است، بازنمایی می شوند. هر مشخصه یا گروهی از مشخصه ها که در یک زبان، یک نقش واجی ایفا کند، در یک لایه قرار می گیرد، بنابراین یک لایه با مشخصه هایی که در آن قرار دارد، تعریف می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{autosegmental phonology} [زبان شناسی] مطالعۀ مشخصه هایی مانند تکیه و آهنگ و نواخت که بر زنجیرۀ گفتار تأثیر می گذارد متـ . واج شناسی جزءمستقل


کلمات دیگر: