کلمه جو
صفحه اصلی

ملکشاهی

فرهنگ فارسی

منسوب به ملکشاه

لغت نامه دهخدا

ملکشاهی. [ م َ ل ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به ملکشاه :
دشمن از تیغ ملکشاهی حذر کرد و برفت
زآنکه تیغش صاعقه ست و دشمنش دیواختر است.
امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 96 ).
|| ملکی. جلالی ( تاریخ ، ماه ، سال ): تاریخ ملکشاهی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

ملکشاهی. [ م َ ل ِ ] ( اِخ ) یکی از طوایف پشت کوه ، از ایلات کرد ایران است که شامل شعب بسیاری است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68 ). و رجوع به همین مأخذ شود.

ملکشاهی . [ م َ ل ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف پشت کوه ، از ایلات کرد ایران است که شامل شعب بسیاری است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 68). و رجوع به همین مأخذ شود.


ملکشاهی . [ م َ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ملکشاه :
دشمن از تیغ ملکشاهی حذر کرد و برفت
زآنکه تیغش صاعقه ست و دشمنش دیواختر است .

امیرمعزی (دیوان چ اقبال ص 96).


|| ملکی . جلالی (تاریخ ، ماه ، سال ): تاریخ ملکشاهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

دانشنامه آزاد فارسی

مَلِکشاهی
طایفۀ لک ایرانی، معروف به کرد، از طوایف چادرنشین استان ایلام، مرکب از تیره های مختلف، مشتمل بر ۸۲۵ خانوار چادرنشین کوچنده. سردسیر و گرمسیر این مردم در نواحی مختلف استان ایلام برگزار می شود. مناطق گواز، مهرماه، هفت آب، بان پرور و چمن کیل بخشی از سردسیر ملکشاهی ها و مناطقه چمیز، گروبوره، چملان، کولک و رده بخشی از گرمسیر آنان است. صدها خانوار از ملکشاهی ها در ۱۰۰ سال گذشته در بخش های ارکوازی و صالح آباد شهرستان مهران یکجانشین شده اند. ملکشاهی ها در سازمان اداری پشتکوه لرستان، در شمار اتباع والیان پشتکوه قرار داشتند.

پیشنهاد کاربران

عشیره ملکشاهی از یک نژاد واحد شکل نگرفته است، بلکه آمیخته ای از نژادیهای محلی اصیل و کهنی همچون عیلامیان، ساسانیان، خورشیدیان، سوره میری و نژادیهای دیگری می باشد. هر گروهی از اینان بزرگی یا امیری مستقل را در این مناطق داشته اند و براساس آداب و سنن آباء واجدادی، مردمان خود را اداره می کرده اند. با گذشت زمان و بدلایلی مختلف، مردمانی از لک، لور، قیطول، باوه با آنها ترکیب شده اند و از زمره این عشیره بحساب آمده اند و بدین گونه عشیره بزرگ و قدرتمندی به نام ملکشاهی شکل گرفته است.
نام این عشیره در دوران سلجوقیان و در زمان حاکمیت ملکشاه بن ارسلان ( ملکشاه اول سومین سلطان بزرگ سلجوقیان در سال 1072 میلادی قدرت را بدست می گیرد و بعدها تمامی امورات کشور را به وزیر خودم"نظام الملک" واگذار می کند. دولت سلجوقی در زمان حاکمیت این سلطان به اوج قدرت خود میرسد و بغداد را به پایتخت زمستانی تبدیل می نمایند. در زمان همین سلطان، قرمطانیان بصره را متصرف می شوند وحشاشین ( یاران حسن صباح_ مترجم ) قلعه الموت را تحت سیطره خود در می آورند. عمرخیام نیز در همین دوران معروف می گردد و بعد از آن نیز، نام ملکشاه به عده ای کثیری از طرفداران ملکشاه اطلاق گردید ) که از سال 1072 تا 1092 میلادی فرمانروایی نمود، برگرفته شده است. این پادشاه"ملکشاه اول" چنین خصلتی داشت که اراضی وسیعی را در ممکلت تحت فرمانش، به سران و امراء می بخشید که در جنگهای داخلی و خارجی از وی حمایت بعمل می آوردند و با او در کارزار نبردهای مختلف شرکت می کردند.
این گونه عملی را وی نیز به دو سبب بعمل می آورد: نخست ) دفاع از آن سرزمینهایی که مورد حملات و چشم طعم دشمنان بدانهاست. دوم ) برای آن که بفهماند که این امراء قسمی از مجموعه ای تحت فرمان وی می باشند تا با روشی منظم مالیات و خراج سالانه را از آنان دریافت نماید.
برخی از پژوهشگران و شرقشناسان بدین مقوله اشاره کرده اند و از آنان می توان به پرفسور مینورسکی ( الکورد فی دائرة المعارف الاسلامیة - ص84 ) می نویسد: قریب به هزار خانوار ملکشاهی به ایران خدمت کرده اند و اراضی فراوانی را در قلمرو حاکمیت خود داشته اند و توانسته اند در برابر حملات و یورشهای هولاکو، تیمور و قرایوسف از این اراضی دفاع کنند.
ولی باسیل نیکیتین این مقوله را بطور مفصل مورد بحث قرار میدهد و می گوید: سلجوقیان در میان بزرگان و امراء کورد اراضی را تقسیم نمودند تا جانبداری و هواخواهی آنان را نسبت به خود تضمین نمایند و کوردان در برابر حمله مغول در دوران هولاکو ( سده سیزدهم میلادی ) و بعد از آن نیز علیه تیمورخان لنگ در سال 1400 میلادی به دفاع پرداخته اند.
در مورد نام ملکشاه، مورخ نامدار ایرج افشار سیستانی ( ایلام وتمدنها المتأخر - ص. 371 ) می نویسد: والی ایلام در دوران فرمانروایی سلسله سلجوقی، قدرت گسترده ای داشته است و نام"ملکشاه" را بر خود می نهد و مناطق ارکواز و توابع و مردمان ساکن در این منطقه را به عشیره ملکشاهی نام برده اند.
جعفر خیتال مورخ، این نوشته های سیستانی را تأیید می کند و می گوید: برخی براین باورند که عشیره ملکشاهی، از چندبخش از مردمان مختلف گردهم آمده اند و در سرزمینی ویژه ی سلجوقیان سکونت نموده اند و در دوران حاکمیت ملکشاه این مردمان گرد وی جمع شده اند و به عشیره ملکشاهی معروف شده اند. علاوه براین، مردمان عشیره ملکشاهی به جوانمردی و شهامتی که در نبردها و جنگها معروف می باشند و در دوران فرمانروایی قاجاریان، اراضی گسترده ای را متصرف و ضمیمه املاک خود نموده اند.
اسناد رسمی که در سال 1821 میلادی وجود دارد و مهر محمدعلی میراز پادشاه قاجار بروی این اسناد وجود دارد، صحت این گفته ها را تأیید می کند و در این اسناد آمده است: پادشاه قاجار به امیران مناطق چمزی ( پهلوان موسی خمیس ) و چشمه آدینه اجازه داده است تا در قسمت بالای مناطق تحت سیطره عشیره ملکشاهی، مراتع گسترده ای را برای کوچهای تابستانی برای احشام خود بکار آورند. همچنین از مزار والی صالح پیرمحمد نیز که یکی از نوادگان امام موسی بن جعفر ( ع ) است ( شجره نسب تأیید شده پیرمحمد"محمد العابد" است که دانشمندان متخصص و مراجع اسلامی آنرا تأیید کرده اند که نسب وی به امام موسی کاظم ( ع ) می رسد ) ، مواظبت و مراقبت نماید. البته این چنین فرمانی و لطفی از جانب شاه قاجار، به سبب نقش مهمی که این مردمان در آزاد نمودن کرکوک و موصل داشته اند، بدانها واگذار می گردد و دربرابر این لطف شاهانه، مردمان این منطقه می بایست سالانه تعداد پانزده رأس گاومیش و ده رأس گاو و ده تن روغن حیوانی را به دولت پرداخت نمایند.
این اسناد از سوی والی حسن خان فیلی و با خط خود وی نوشته شده است، زیرا خود شخص وی مسئول اجرای این سندسالانه مالیاتی بوده است.
مردمان ملکشاهی اکنون در سی ونه روستا از توابع بخش ارکواز ملکشاهی از توابع شهرستان مهران از شهرستانهای توابع استان ایلام سکونت دارند و براساس سرشماری سال 1950 میلادی، شش هزارخانوار که جمعیت آنان به سی وپنج هزار نفر و بطورکلی این عشیره در دو منطقه تمرکز یافته اند و بدین شرح است:
ملکشاهی گچی: در بخشی از اراضی خشک وبی آب و علف و تنها ماده ای که در آن به وفور موجود است، گچ می باشد و در این منطقه چند تیره زندگی می کنند و از آنان می توان به تیره: قورسه، باولگ، قیطول گچی، خیرشه، رسولوند اشاره نمود و بزرگ یا معتمد این قسم از ملکشاهی شخصی از تیره خیرشه است.
ملکشاهی چمگزی ( چمزی یا چمشگزک ) : اراضی این قسم از عشیره ملکشاهی برعکس بخشهای دیگر، سرشار از چشمه های آب و گیاهان مختلف است و این منطقه بیشتر برای ادامه حیات مساعدتر است و در این منطقه نیز، تیره های: خمیس، ملگه، خداداد، کنیاوند، میرخان، چوزی، همانه وکول، کاکه، کوگر، قیطول، باوه، گلان، سرایلوند، خزروند، خلیلوند، کناریوند، گرواند، کلوند می زیند و بزرگ این قسم از عشیره نیز، شخصی از تیره خمیس است.
می توانیم عشیره ملکشاهی را براساس نسبی که دار . . .

تیره ملکشاهی طایفه تادخیری
ایل بزرگ لر بختیاری


با توجه به دفن سلطان ملکشاه سلجوقی در بغداد و همجواری شهرستان ملکشاهی با بغداد شکی نیست که ملکشاهی خواستگاهش همین پشتکوه ایلام بوده است و از جای دیگری نیامده اند و ملکشاهی چمزی خراسان نیز خواستگاهشان پشتکوه است

اقوام آریایی
مادها::اجداد قوم کرد
پارس ها::اجداد قو لر
پارت ها::اجداد قوم افغان. بلوچ. سیستانی. خراسانی

طبق تاریخ و اسناد موجود ملکشاهی ها اصالتا لر هستند که بخشی از آن ها در استان ایلام ( لرستان پشت کوه ) توسط پانکردها متاسفانه کرد پندار شدن
ولی زبان و گویش ملکشاهی ها بین لری لکی و لری مینجایی است و فرهنگ و پوششان شبیه به مردمان لر هست. سکونتگاهشان هم در محدوده قوم لر هست و تاریخ و نژادشان با بقیه مردم لر مشترک است طبق بررسی های تاریخی و بررسی های ژنتیکی

ایل بزرگ ملکشاهی لک است
ایل ملکشاهی بزرگترین ایل لک در ایران و عراق است
هر بژی گیشت وه لاتی لک و لکستان


کلمات دیگر: