کلمه جو
صفحه اصلی

هذیان


مترادف هذیان : اوهام، بیهوده، پراکنده گویی، پرت وپلا، پریشان گویی، چرت وپرت، سرسام، غاب، یاوه

برابر پارسی : پریشان گویی، چرند

فارسی به انگلیسی

delirium


delirium, delusion

فارسی به عربی

متاهة

عربی به فارسی

ديوانه شدن , جار و جنجال راه انداختن , با بيحوصلگي حرف زدن , ديوانگي , غوغا


مترادف و متضاد

اوهام، بیهوده، پراکنده‌گویی، پرت‌وپلا، پریشان‌گویی، چرت‌وپرت، سرسام، غاب، یاوه


maze (اسم)
پیچ و خم، پلکان مارپیچ، هذیان، جای پرپیچ وخم

delirium (اسم)
دیوانگی، هذیان، سرسام، پرت گویی

فرهنگ فارسی

فکر یا مجموعۀ باورهای غیرعادی و بسیار شخصی که فرهنگ یا اعضای گروهی که شخص به آن تعلق دارد آن را تأیید نمی‌کنند، اما فرد آن را علی‌رغم غیرمنطقی بودن و وجود شواهد مخالف مصراً حفظ می‌کند


بیهوده گفتن درحالت بیماری یاخواب، بیهوده گویی، پریشان گویی، گفتاربیهوده وغیرمعقول درحالت، بیماری واشتدادتب
۱- (مصدر ) بیهودهگفتن براثر بیماری توضیح (اسم ) افکارناراحت وتصورات نامعقولی که بااشباح خیالی وعذاب دهنده همراهاست بیهودهگویی پریشان گویی فلاد فلاده یان ۲- (اسم ) بیهودهگویی هرزهدرایی . ۳- (اسم ) گفتاربیهوده پرت وپلا:(( ... عبارتی چون هذیان محموم نامفهوم . ) )

فرهنگ معین

(هَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) پریشان گویی . ۲ - (اِ. ) گفتار بیهوده و پرت و پلا.

لغت نامه دهخدا

هذیان. [ هََ ذَ ] ( ع مص ) بیهوده دراییدن از بیماری و خواب و جز آن. ( منتهی الارب ). چرند و پرند. گفتار بیهوده. پرت و پلا. ( یادداشت به خط مؤلف ). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن. ( اقرب الموارد ) :
من این همه ز طریق مطایبت گفتم
مگر نگویی کاین ژاژ باشد و هذیان.
فرخی.
اکنون صفت بچه انگور بگویم
کاین هر صفتی در صفت او هذیان است.
منوچهری.
نخیزد دشمنی الا ز هذیان
تو هذیان بر زبان خود مگردان.
ناصرخسرو.
- هذیان گفتن . رجوع به هذیان گفتن و نیز رجوع به هذی شود.

فرهنگ عمید

۱. بیهوده گفتن در حالت بیماری یا خواب.
۲. (اسم ) گفتار بیهوده و غیرمعقول در حال بیماری و اشتداد تب.
۳. [مجاز] بیهوده گویی، پریشان گویی.

دانشنامه عمومی

هذیان (به انگلیسی: delusion) از نشانه های جنون (روان پریشی) بوده به معنی اعتقاد غلط در مورد یک حقیقت خارجی است که با وجود دلایل موجه و شواهد آشکار علیه آن بر آن اصرار می شود و این عقیده بر خلاف علاقهٔ رایج سایر اعضای فرهنگ شخص است. هذیان، عقیدهٔ کاذبِ عمیقاً تحکیم شده است که با هوش یا زمینهٔ فرهنگیِ درمانجو هماهنگ نیست. شایعترین انواع هذیان شامل هذیان های گزند و آسیب، مذهبی، بزرگ منشی، انتساب، و حسادت است. هذیان، با گفتار آشفته، واژه تراشی و توهم متفاوت می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

هَذیان (delusion)
در روان پزشکی، باوری نادرست و تثبیت شده. هذیان از ویژگی های بارز اسکیزوفرنی و پارانویاست، اما ممکن است در دیگر حالات روانی نیز مشاهده شود.

فرهنگ فارسی ساره

چرند


فرهنگستان زبان و ادب

{delusion} [روان شناسی] فکر یا مجموعۀ باورهای غیرعادی و بسیار شخصی که فرهنگ یا اعضای گروهی که شخص به آن تعلق دارد آن را تأیید نمی کنند، اما فرد آن را علی رغم غیرمنطقی بودن و وجود شواهد مخالف مصراً حفظ می کند

گویش اصفهانی

تکیه ای: hedyun
طاری: hazyun
طامه ای: hazyun
طرقی: hadiyun
کشه ای: hedyun
نطنزی: haziyun


واژه نامه بختیاریکا

هرپلا

جدول کلمات

یان

پیشنهاد کاربران

در بسیاری از سروده های کهن پارسی و در سیستان و خراسان بجای واژه هذیان از سروا و سرواگویی کردن بهره میبرند

در پارسی " هلگ ، ژاژ ، یان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
هلگ گویی ، ژاژگویی = هذیان گویی


یان، اوهام، بیهوده، پراکنده گویی، پرت وپلا، پریشان گویی، چرت وپرت، سرسام، غاب، یاوه

ما بجای واژه ی هذیان از واژه ی سرواگویی بهره میبریم

بیهوده گویی ، گفتار / رفتار پریشان

پریشان باوری

وهم


کلمات دیگر: