کلمه جو
صفحه اصلی

هزارپا

فارسی به انگلیسی

millipede, centipede, myriapod or centipede

مترادف و متضاد

millepede (اسم)
هزار پا

millipede (اسم)
هزار پا

multiped (اسم)
هزار پا

فرهنگ فارسی

(اسم ) جانوری که ازشاخ. بندپاییان که رد. خاصی رابوجوردمی آورد.این جانور دارای بدنی دراز است که ازعد. زیادی قطعات پهلوی هم ساختهشده وچون اینقطعات کاملا شبیه به یکدیگرند بشخیص سینه وشکم ممکن نیست عد. قطعات بدن این جانور در گونه های مختلف خیلی متغیراستو ممکنست تا ۲٠٠ عدد برسد وبرروی هریک ازاین قطعات یک یادوزوج پاواقع است .سرحیوان دارای ۵ زوج زائدهاست یعنی یک زوج شاخک که درجلودهان است وچهارزوج زائدههای دهانی (یکزوج لب فوقانی بالابر که آنرادومین زوج شاخک ها میدانند ویک زوج ماندیبول ودوزوج آرواره ) درهزارپایان گوشت خوار اولین زوج پاهای سینهای مجاوردهانقراردارد ومانندپاهای آروارهای عمل میکندوباینجهت هرکدام بقلاب خمیدهای ختم شده که با یک غد. سمی ارتباط دارد معمولا هزارپایانی که علفخوارند هرقطعهازبدنشان دارای دوزوج پا میباشندوهزارپایان گوشتخوار درهرقطعه ازبدنشان داراییک زوج پامیباشند

فرهنگ معین

( ~. ) (اِ. ) جانوری از شاخة بند پایان ، دارای بدنی دراز با پاهای متعدد.

لغت نامه دهخدا

هزارپا. [ هََ/ هَِ ] ( اِ مرکب ) حیوانی از حشرات الارض بسیار باریک و بلند به طول یک انگشت و تنه آن گره دار مانند ریسمان که گرههای متصل به هم داشته باشد و بر سرش دو شاخ باریک است و بیست ودو پای باریک از دم تا سر آن ، و اگر کسی را بگزد کوبیده خودش را بر زخم گذارند علاج سمیت و درد او را کند. ( انجمن آرا ). گوش خزک. ذوالاربعةوالاربعین. سقولوفندریا. سدپایه. گوش خز. گوش خارک. ابوسبعوسبعین. ابواربعواربعین. ( از یادداشتهای مؤلف ) : دست وپابریده ای هزارپایی بکشت. ( گلستان ).
- هزارپادوزی ؛ نوعی دوختن. ( یادداشت به خط مؤلف ). نوعی طراز و زینت حاشیه جامه و جز آن. رجوع به هزارپای و هزارپایه شود.

فرهنگ عمید

حشره ای دراز و زردرنگ که بدنش از حلقه های بسیار تشکیل شده و در هر حلقه یک جفت پا و جمعاً بیست ودو جفت پا دارد. در جلو سرش نیز یک جفت قلاب دارد که با آن حشرات دیگر را شکار می کند، درازیش تا ده سانتی متر می رسد، سدپا، سدپایه، پرپا، پرپایه، گوش خزک.

دانشنامه عمومی

هزارپا نوعی از بند پایان است که دارای دو جفت پا در هر بخش از بدن (به جز ناحیه سر) می باشد. بیشتر هزار پاها دارای بدن استوانه ای شکل هستند ولی انواع کمی از آن ها شکل های گوناگون دیگری دارند. هزار پاها می توانند بدور خود بپیچند و بدن خود را مانند توپ گرد کنند.هزار پاها آهسته حرکت می کنند و بیشتر به خوردن برگ ها علاقه دارند. در اکثر موارد آن ها نوعی آفت برای گلخانه ها محسوب می شوند و می توانند خسارت زیادی به بار بیاورند.هزار پاها موجودات شکارچی نیستند و با توجه به رفتار آرام و رژیم غذایی ساده برای نگهداری در خانه به عنوان حیوان خانگی ایدئال می باشند. شمار هزارپایان نسبت به دیگر حشره ها کمتر است و آنان را می توان به دو گونهٔ کلی گوشتخوار و گیاهخوار تقسیم نمود. هزار پای گوشتخوار بسیار کمیاب و دارای پاهای کمتری نسبت به گونهٔ گیاهخوار است؛ همچنین زهرآگین است ولی زهر آن برای آدمی خطرناک نیست.نوع گوش خوار آن ۱۰تا۱۲۰ قطعه بدن دارد یک جفت پا در هر بند .نوع گیاه خوار ۲۰تا۳۰۰بند دارند و در هر بند دو جفت پا وجود دارد.
(از کتب گاج)

دانشنامه آزاد فارسی

هِزارْپا (millipede)
هِزارْپا
هریک از گروه بندپایان، با بدنی بندبند. هر بند معمولاً دارای دو جفت پا است و یک جفت شاخک گرز مانند نیز روی سر این جانوران مشخص است. اغلب هزارپایان بیش از۲.۵ سانتی متر طول ندارند. تعداد کمی از آن ها، در نواحی گرمسیری، به طول ۳۰ سانتی متر می رسند. این جانوران در ردۀ دوصدپایانقرار دارند. هزارپایان در نواحی مرطوب و تاریک زندگی، و اغلب از گیاهان ریشه دار تغذیه می کنند. برخی گونه ها با تغذیه از ریشۀ ترد محصولات موجب خسارت می شوند. بعضی گونه ها هنگام دفاع ماده ای سمی ترشح می کنند. راسته های متمایزی از هزارپا غدد ابریشم ساز دارند.

گویش اصفهانی

تکیه ای: hezârpâ
طاری: hezârpâ
طامه ای: hezârpâ
طرقی: hözârpâ
کشه ای: čalpâ
نطنزی: hezârpâ


واژه نامه بختیاریکا

تَش تش؛ چِل پا

پیشنهاد کاربران

Caterpillar

هزارپایان ( Myriapoda ) از فرمانرو ’جانوران‘ شاخه ’بندپایان‘، زیر شاخه ’هزارپایان‘ می باشد. نسبت به بقیه بندپایان کمیاب تر هستند. شکل ظاهری و تعداد پاهای زیاد، آنها را از بقیه بندپایان، متمایز می کند. البته تعداد پاهای هزارپایان به هزار نمی رسد. بعضی از آنها، گوشتخوار و بعضی گیاه خوارند. سیزده هزار گونه دارند. معمولاً در مکان های مرطوب و تاریک زندگی می کنند. برخی گوشتخوار بوده و از بندپایان دیگر تغذیه می کنند.


کلمات دیگر: