مترادف هشدار : آژیر، آگهی، اخطار
هشدار
مترادف هشدار : آژیر، آگهی، اخطار
فارسی به انگلیسی
Be careful!, beware!, look out!
alarm, alert, caution, caveat, exhortation, eye-opener, lookout, warning, notice, portent
فارسی به عربی
تحذیر , جرس الانذار
مترادف و متضاد
هشدار، اخطار، آژیر، اعلام خطر، هراس، اعلان خطر، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، ساعت زنگی
اگاه کردن، اشاره، هشدار، اخطار، اعلام خطر، اعلام، اژیر، تحذیر، زنگ خطر
هشدار، اخطار، هراس، اگاهی از خطر، شیپور حاضر باش، اشوب، بیم و وحشت، از خطر اگاهانیدن
آژیر، آگهی، اخطار
فرهنگ فارسی
در اصل فعل امر از هش داشتن است اما بصورت اسم مصدر بکار میرود مانند خبر دار هشدار دادن خبر کردن متوجه ساختن
لغت نامه دهخدا
هش دار. [ هَُ ] ( اِمص مرکب ) در اصل فعل امر از «هش داشتن » است اما به صورت اسم مصدر به کار میرود، مانند خبردار.
- هش دار دادن ؛ خبر کردن. متوجه ساختن.
رجوع به هش داشتن شود.
- هش دار دادن ؛ خبر کردن. متوجه ساختن.
رجوع به هش داشتن شود.
فرهنگ عمید
سخن، علامت، یا حرکتی که برای آگاهاندن و تنبیه به کار می رود، اعلام خطر، اخطار.
دانشنامه عمومی
هشدار (ترانه امینم). «هشدار» (به انگلیسی: The Warning) ترانه ای از هنرمند اهل ایالات متحده آمریکا امینم است.
wiki: هشدار (ترانه امینم)
فرهنگستان زبان و ادب
{alert service} [مهندسی مخابرات] خدماتی که با صدای زنگ تلفن در وقت مقرر و ازپیش تنظیم شده به مشترک هشدار می دهد
{threat warning} [علوم نظامی] نشانۀ تصویری یا شنیداری یا حسی که بر خطری قریب الوقوع دلالت دارد
{threat warning} [علوم نظامی] نشانۀ تصویری یا شنیداری یا حسی که بر خطری قریب الوقوع دلالت دارد
واژه نامه بختیاریکا
تَپ رُه
پیشنهاد کاربران
توجه دادن ، هوشیار نمودن فرد ویا افرادی را نسبت به موضوعی خاص ویا احتمالا مخاطره پیش رو
تهدید امنیتی
هشدار یعنی به کسی می گویی اگه فلان کار رو نکنی تنبیهت میکنم و واقعا در صورت انجام نداد اون کار تنبیهش کنی
کلمه هشدار از دو بخش ( هش دار ) تشکیل شده،
و در زمانهای قدیم که از اسب و گاری و الاغ، برای رفت و آمد استفاده میشد، بعنوان ( ایست ) امروزی استفاده میشد،
مثالی از کتاب کلیله و دمنه در یک داستان: ( راهزنان گردنه را بسته و به قافله سالار هش دار گفتند )
یعنی به الاغها و اسب و ارابه و . . . فرمان هش بدهید
هشدار، ب مرور زمان کاربردهای مختلف پیدا کرد تا به امروز . . .
و در زمانهای قدیم که از اسب و گاری و الاغ، برای رفت و آمد استفاده میشد، بعنوان ( ایست ) امروزی استفاده میشد،
مثالی از کتاب کلیله و دمنه در یک داستان: ( راهزنان گردنه را بسته و به قافله سالار هش دار گفتند )
یعنی به الاغها و اسب و ارابه و . . . فرمان هش بدهید
هشدار، ب مرور زمان کاربردهای مختلف پیدا کرد تا به امروز . . .
زنگ خطر ، تیرخلاص
کلمات دیگر: