کلمه جو
صفحه اصلی

هرز دادن

فارسی به انگلیسی

trifle, squander

squander, trifle


trifle


فارسی به عربی

نفایة

مترادف و متضاد

waste (فعل)
ضایع کردن، ضعیف شدن، سیاه کردن، مصرف کردن، از بین رفتن، هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، بی نیرو و قوت کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- روان کردن آب درزمین های لم یزرع . ۲- هدردادن تلف کردن .

فرهنگ معین

(هَ. دَ ) (عا. ) (مص م . ) (عا. ) ۱ - روان کردن آب در زمین های لم یزرع . ۲ - هدر دادن ، تلف کردن .

لغت نامه دهخدا

هرز دادن. [ هََ دَ ] ( مص مرکب ) هدر دادن. تلف کردن. روان کردن آب به زمین های لم یزرع. ( یادداشت به خط مؤلف ).


کلمات دیگر: