کلمه جو
صفحه اصلی

هخامنشیان

مترادف و متضاد

achaemenian (صفت)
هخامنشی، هخامنشیان

فرهنگ فارسی

سلسله ای که توسط قوم پارسی در ایران تاسیس گردید و پس از مادها حکومت کردند. موسس این سلسله کوروش کبیر از اعقاب هخامنش است که از ۵۵۹ ق م . بر مملکت ماد تسلط پیدا کرد . آخرین پادشاه این سلسله داریوش سوم است که در سال ۳۲۱ ق م. بدست سپاهیان اسکندر مقدونی کشته شد. پادشاهان هخامنشی عبارتند از : کورش کبیر کبوجیه ( کمبوجیه ) داریوش اول خشایارشای اول اردشیر اول خشایارشای دوم سغدیان داریوش دوم اردشیر دوم اردشیر سوم ارشک داریوش سوم .

لغت نامه دهخدا

هخامنشیان. [ هََ م َ ن ِ ] ( اِخ ) موافق نوشته هرودت این خانواده از خانواده پارساگادیها بودند و قبل از قیام کورش بزرگ علیه آخرین پادشاه ماد، در پارس اقامت داشتند. چنانکه از نوشه هرودت درباره نسب نامه کورش و داریوش اول و خشیارشا برمی آید سرسلسله این خاندان هخامنش است و بعد از او اشخاصی به این ترتیب آمدند:
چش پش اول ، کبوجیه اول ، کورش اول ، چش پش دوم. از اینجا سلسله هخامنشی دو شاخه میشود. شاخه نیاکان کورش بزرگ اند و شاخه ٔدیگر نیاکان داریوش اول. چون بانی سلطنت پارس کورش بزرگ بود ما این شاخه را اصلی و شاخه دیگر را فرعی مینامیم. شاخه اصلی بقول هرودت اینها بودند: کورش دوم ، کبوجیه دوم و کورش سوم ( همان کورش بزرگ )، و شاخه فرعی اینها: آریارمنا، ارشام ، ویشتاسپ و داریوش اول. این است اطلاعاتی که هرودت میدهد و کتیبه های داریوش اول و استوانه ای که از کورش بزرگ در بابل یافته اند گفته های هرودت را تأیید میکند. اگرچه شاهان مذکوردر ذکر نسب خود از چش پش دوم بالاتر نرفته اند - یعنی همینکه به چش پش میرسند فوراً به اسم هخامنش میگذرند - ولی چون تمام نه اسم فهرست هرودت ( از چش پش دوم تا داریوش اول ) با کتیبه ها تطبیق میکند دلیلی نداریم که در سه اسم دیگر ( از چش پش دوم به بالا ) تردید کنیم. بنابراین سرسلسله دودمان ، هخامنش بود و ترتیب شاهان سلسله تا کورش بزرگ چنانکه ذکر شد.
... مطابق کتیبه های داریوش اول و اردشیر سوم هخامنشی ، ویشتاسپ ، ارشام و اریارمنه شاه نبوده اند هخامنش را هم نه کورش بزرگ به شاهی یاد کرده است و نه داریوش اول.بنابراین باید او را فقط رئیس خانواده دانست. دودمان هخامنشی در پارس اقامت داشته و در دوران فترت حکومت ایلام یکی از شاهان هخامنشی ، آن ناحیه را که انزان میخوانده اند ضمیمه متصرفات خود کرده و خویشتن را شاه «انزان » خوانده است. در اینجا این سؤال پیش می آیدکه کدامیک از نیاکان کورش بزرگ این کار را انجام داده است ؟ اگر چه مدرکی در دست نیست تا بتوان جواب محققی به این سؤال داد ولی از اینکه کورش بزرگ در بیانیه ای که در بابل منتشر کرده نسب خود را به چش پش دوم رسانید و شاهان انشان یا انزان را - از زمان خود تا او- شاه بزرگ خوانده است ، باید گفت که انضمام ایلام به پارس در زمان چش پش دوم بوده است.
داریوش اول مانند کورش در ذکر نسب خود همینکه به چش پش دوم رسیده فوراً به سر سلسله دودمان گذشته است. ترتیب شاهان هخامنشی تا داریوش اول چنین بوده است :

هخامنشیان . [ هََ م َ ن ِ ] (اِخ ) موافق نوشته ٔ هرودت این خانواده از خانواده ٔ پارساگادیها بودند و قبل از قیام کورش بزرگ علیه آخرین پادشاه ماد، در پارس اقامت داشتند. چنانکه از نوشه ٔ هرودت درباره ٔ نسب نامه ٔ کورش و داریوش اول و خشیارشا برمی آید سرسلسله ٔ این خاندان هخامنش است و بعد از او اشخاصی به این ترتیب آمدند:
چش پش اول ، کبوجیه ٔ اول ، کورش اول ، چش پش دوم . از اینجا سلسله ٔ هخامنشی دو شاخه میشود. شاخه ٔ نیاکان کورش بزرگ اند و شاخه ٔدیگر نیاکان داریوش اول . چون بانی سلطنت پارس کورش بزرگ بود ما این شاخه را اصلی و شاخه ٔ دیگر را فرعی مینامیم . شاخه ٔ اصلی بقول هرودت اینها بودند: کورش دوم ، کبوجیه ٔ دوم و کورش سوم (همان کورش بزرگ )، و شاخه ٔ فرعی اینها: آریارمنا، ارشام ، ویشتاسپ و داریوش اول . این است اطلاعاتی که هرودت میدهد و کتیبه های داریوش اول و استوانه ای که از کورش بزرگ در بابل یافته اند گفته های هرودت را تأیید میکند. اگرچه شاهان مذکوردر ذکر نسب خود از چش پش دوم بالاتر نرفته اند - یعنی همینکه به چش پش میرسند فوراً به اسم هخامنش میگذرند - ولی چون تمام نه اسم فهرست هرودت (از چش پش دوم تا داریوش اول ) با کتیبه ها تطبیق میکند دلیلی نداریم که در سه اسم دیگر (از چش پش دوم به بالا) تردید کنیم . بنابراین سرسلسله ٔ دودمان ، هخامنش بود و ترتیب شاهان سلسله تا کورش بزرگ چنانکه ذکر شد.
... مطابق کتیبه های داریوش اول و اردشیر سوم هخامنشی ، ویشتاسپ ، ارشام و اریارمنه شاه نبوده اند هخامنش را هم نه کورش بزرگ به شاهی یاد کرده است و نه داریوش اول .بنابراین باید او را فقط رئیس خانواده دانست . دودمان هخامنشی در پارس اقامت داشته و در دوران فترت حکومت ایلام یکی از شاهان هخامنشی ، آن ناحیه را که انزان میخوانده اند ضمیمه ٔ متصرفات خود کرده و خویشتن را شاه «انزان » خوانده است . در اینجا این سؤال پیش می آیدکه کدامیک از نیاکان کورش بزرگ این کار را انجام داده است ؟ اگر چه مدرکی در دست نیست تا بتوان جواب محققی به این سؤال داد ولی از اینکه کورش بزرگ در بیانیه ای که در بابل منتشر کرده نسب خود را به چش پش دوم رسانید و شاهان انشان یا انزان را - از زمان خود تا او- شاه بزرگ خوانده است ، باید گفت که انضمام ایلام به پارس در زمان چش پش دوم بوده است .
داریوش اول مانند کورش در ذکر نسب خود همینکه به چش پش دوم رسیده فوراً به سر سلسله ٔ دودمان گذشته است . ترتیب شاهان هخامنشی تا داریوش اول چنین بوده است :
هخامنش (سردودمان )
1 - چش پش اول
2 - کبوجیه ٔ اول
3 - کورش اول
4 - چش پش دوم
5 - کورش دوم
شاخه ٔ اصلی
6 - کبوجیه ٔ دوم
7 - کورش سوم (بزرگ )
8 - کبوجیه ٔ سوم (فاتح مصر)
- آریارمنه
شاخه ٔ فرعی
- ارشام
- ویشتاسب
9 - داریوش اول
(این صورت طبق فهرستی است که مرحوم پیرنیا در ایران باستان آورده ، ولی محققان اروپایی بر آن ایراداتی دارند).
به این سؤال که سلطنت هخامنشی ها در پارس در چه تاریخی شروع شده نمیتوان جواب درستی داد. نلدکه ابتدای سلطنت چش پش اول را در حدود 730 ق .م . میداند ولی مدرکی برای عقیده ٔ خود به دست نمیدهد. جز اینکه میگوید برای هر سه نسل دوره ٔ طبیعی صد سال است و این هم دلیل مؤثری نخواهد بود. بنابراین بطور کلی نمیتوان گفت که شروع حکومت این خاندان در پارس در چه تاریخی بوده است .
اطلاعات ما راجع به پارس از زمان کورش بزرگ شروع میشود و فقط معلوم است که پارس در حدود نیمه ٔ قرن هفتم پیش از میلاد دست نشانده ٔ مادها بوده است . زیرا هرودت صریحاً میگوید که ، فرورتیش پارس را مطیع کرد. کرسی پارس یا پایتخت امرا مطابق نوشته ٔ هرودت پاسارگاد بود. (از ایران باستان ، پیرنیا ص 228 ببعد).
با شروع سلطنت کورش بزرگ شاهنشاهی وسیعی در مشرق زمین ایجاد شد که تا حمله ٔ اسکندر پایدار ماند. شاهان بزرگ خاندان هخامنشی پس از کورش عبارتند از: کبوجیه ، بردیای غاصب ، داریوش اول ، خشیارشا، اردشیر اول (درازدست )، خشایارشای دوم ، داریوش دوم ، اردشیر سوم ، آرسس ، و آخرین پادشاه این خاندان داریوش سوم که اسیر قوای اسکندر و خیانت سرداران خود گردید و با قتل او سلطنت شاهنشاهان هخامنشی پایان یافت . سرگذشت و کارنامه ٔ هر یک از این شاهنشاهان در ذیل نام آنها آمده است . نیز رجوع به دوره ٔ ایران باستان پیرنیا شود.


دانشنامه آزاد فارسی

سلسلۀ پادشاهان قدیم ایران (۵۵۰ـ۳۳۰پ م)، از قوم پارس که به نام جدشان هخامنش (آخایمنس) نام گذاری شده است. این سلسله تا دورۀ کوروش دوم (۵۵۹ـ۵۳۰پ م) تابع دولت ماد بود و تنها بر انشان و پارس حکومت داشت. کوروش کبیر در ۵۵۰پ م با کمک بعضی سرداران ناراضی ماد، آن دولت را برانداخت و در ۵۴۷پ م کشور سارد را تصرف کرد و پس از آن تمام آسیای صغیر را به اطاعت خود درآورد و از جهت شرق حدود مملکت خود را به سند و سیحون رسانید. در ۵۳۹پ م دولت بابل را ساقط کرد و قلمرو آن را به تصرف درآورد. او در بابل روشی مسالمت جویانه درپیش گرفت و خود را برگزیدۀ مردوک، خدای بزرگ بابل، و پادشاه آن کشور نامید و اقوام تبعیدشده به بابل نظیر یهودیان را از اسارت آزاد کرد. در ۵۳۰پ م به جنگ ماساژت ها رفت و در یکی از نبردها در آن سوی رودخانۀ جیحون کشته شد. کالبدش را به پاسارگاد منتقل کردند و آن را در مقبره ای، که هنوز پابرجاست، گذاشتند. کمبوجیه یا کبوجیۀ دوم (۵۳۰ـ۵۲۲پ م)، پسر و جانشین کوروش، از همان آغاز با شورش های متعددی روبه رو گردید. یکی از مخالفان او، برادرش، بردیا، بود که از جانب کوروش ادارۀ ولایات شرقی را دردست داشت. کمبوجیه بر این شورش ها فائق آمد و برای تثبیت سلطنت خود و جلوگیری از تکرار شورش ها، برادر خود را مخفیانه به قتل رسانید و در ۵۲۹پ م کشور مصر را تصرف کرد و خود را پادشاه مصر خواند. او در مصر از شدت عمل پرهیز کرد و یکی از عمال عالی رتبۀ مصری را برای ادارۀ کشور به خدمت گرفت و اصلاحاتی به عمل آورد و پس از آن سپاهیانی را به تصرّف کارتاژ و حبشه گسیل داشت. هرچند این لشکرکشی ها ناموفق از کار درآمد اما یونانیان لیبی و برقه اطاعت خود را از کمبوجیه اعلام داشتند و بخش شمالی حبشه به تصرّف قوای او درآمد. در ۵۲۲پ م برای مقابله با شورش بردیای دروغین یا گئوماتای مغ عازم ایران شد، اما در راه به طرزی اسرارآمیز درگذشت. گئوماتا، که مدعی بود همان بردیا پسر کوروش است، پس از تاج گذاری در پاسارگاد، اخذ مالیات و انجام وظایف نظامی را برای سه سال لغو کرد و کوشید اصلاحاتی در دین ایجاد کند. سلطنت او ظاهراً پیشرفت قابل توجهی داشت، اما این سلطنت بیش از هفت ماه طول نکشید؛ زیرا اشراف پارسی با توطئه ای او را برانداختند و سلطنت به داریوش اول رسید (۵۲۲ـ۴۸۶/۴۸۵پ م). آغاز سلطنت او با شورش های وسیع اقوام و ایالات مختلف همراه شد. بعضی از این شورش ها به رهبری اعقاب شاهان ماد و بابل و بعضی دیگر نظیر شورش پارس به نام بردیا، پسر کوروش، صورت گرفته بود. داریوش بر همۀ شورش ها فائق آمد و پس از آن به تجدید سازمان دولت هخامنشی پرداخت و کشور را به بیست ایالت تقسیم کرد و در رأس هر ایالت یک شهربان یا ساتراپ گماشت که همگی از مردم پارس بودند و در کنار آنان یک فرمانده نظامی و یک مأمور عالی رتبه برای تحصیل مالیات تعیین کرد که همگی در برابر پادشاه مسئول بودند. ساختمان کاخ پرسپولیس (تخت جمشید) در زمان او آغاز شد و نظام مالیاتی منظم و جدیدی به وجود آمد و سپاه جاویدان، که هستۀ مرکزی ارتش دائمی ایران را تشکیل می داد، تأسیس شد. ساختمان ترعه و کانال میان دریای سرخ و رودخانۀ نیل، که از قبل آغاز شده بود، در زمان او به پایان رسید و تردد دریایی میان ایران و مصر آسان تر گردید. بعضی از مورخان قدیم، تأسیس چاپارخانه را به داریوش نسبت داده اند. وسعت مملکت هخامنشیان در زمان داریوش به منتهای عظمت خود رسید و از آن سوی مصر تا هند و پامیر و از سیحون و دریای خزر و کوه های قفقاز تا دریای عمان را دربر می گرفت. جنگ های مدی یا جنگ های ایرانیان و یونانیان، که تا دورۀ اردشیر اول ادامه داشت، در زمان او آغاز شد. براثر شکست قوای داریوش در ماراتن، پیشروی هخامنشیان در قارۀ اروپا متوقف گردید. خشایارشا (۴۸۶/۴۸۵ـ ۴۶۵پ م) فرزند و جانشین داریوش پس از درهم شکستن شورش های مصر و بابل در ۴۸۰پ م، حمله به یونان را آغاز کرد و پس از پیروزی در نبرد سنگین ترموپیل، شهر آتن را به اشغال درآورد، اما براثر شکست در نبرد دریایی سالامین (سالامیس)، خود به آسیای صغیر بازگشت و هزاران سرباز را برای ادامۀ جنگ در یونان باقی گذاشت. این سربازان نیز مغلوب یونانیان شدند و مناطقی از یونان، که در جریان پیشروی های خشایارشاه به تصرّف ایرانیان درآمده بود، دوباره به یونانیان بازگشت پس از قتل خشایارشا سلطنت به اردشیر اول، موسوم به اردشیر درازدست، رسید (۴۶۵ـ۴۲۴پ م). در سلطنت او چندین شورش بزرگ در باختر و سوریه و مصر به وقوع پیوست. به ویژه شورش مصر، گستردگی بسیار داشت و از ۴۶۰ تا ۴۵۶پ م دوام آورد. پیمان صلح کالی، که به جنگ های مدی پایان داد، در عهد او منعقد شد. به موجب این پیمان، هخامنشیان از تسلط بر شهرهای یونانی آسیای صغیر چشم پوشیدند و رودخانۀ هالیس (قزل ایرماق) مرز میان هخامنشیان و دولت های یونانی شد. اردشیر برخلاف اسلاف خود از جنگ با یونانیان دست کشید و با روش های دیگر نظیر پرداخت پول و طلا به دولت های یونانی، آنان را علیه یکدیگر برمی انگیخت. پس از مرگ اردشیر، سلطنت هخامنشی دچار بحران شد و دو تن از پسران او به نام های خشایارشا دوم و سغدیان، هر یک به مدت کوتاهی بر تخت سلطنت نشستند و پس از آنان، سلطنت به داریوش دوم رسید (۴۲۴ـ۴۰۵ پ م). در زمان او فرصتی برای اعادۀ تسلط دولت هخامنشی بر تعدادی از شهرهای یونانی فراهم آمد و توانایی دولت های آتن و اسپارت برای مقابله با هخامنشیان کاهش یافت و شورش های بزرگ لیدی و ماد و مصر سرکوب شد و جنگ با کادوسیان اتفاق افتاد. اردشیر دوم (۴۰۵ـ۳۵۹پ م) پسر داریوش دوم در آغاز سلطنت خود با شورش برادر شجاع خود، کوروش، روبه رو شد و تا آستانۀ سقوط پیش رفت، اما قتل کوروش در ضمن یکی از جنگ ها، سبب نجات سلطنت اردشیر گردید. در زمان او مردم مصر شوریدند و حکومتی جدید بر پا کردند که تا سال های سلطنت اردشیر سوم برپا بود. جنگ دولت های آتن و اسپارت به تحریک دولت ایران تشدید گردید و به ضعف هر دو انجامید و براثر آن سلطۀ دولت هخامنشی بر تمام شهرهای یونانی آسیای صغیر اعاده شد. با این همه، ضعف دولت هخامنشی افزایش یافت و بعضی از ساتراپ های نواحی غربی، از نظارت دولت هخامنشی خارج گردیدند و به شاهان نیمه مستقل تبدیل شدند. اردشیر سوم (۳۵۹ـ۳۳۸پ م) برای حفظ امپراتوری هخامنشی کوشش بسیار به کار برد و با خشونت فراوان بر تعدادی از شورش ها فائق آمد و دولت آتن را ناگزیر کرد که حمایت خود را از بعضی شورش ها قطع کند. در زمان او، مصر دوباره به اشغال هخامنشیان درآمد و بسیاری از مراکز شورشیان نابود شد و به همین ترتیب بسیاری از نواحی دیگر، که عملاً از نظارت دولت هخامنشی خارج شده بودند، دوباره در اختیار این دولت قرار گرفتند، اما قتل او، که به تحریک باگواس خواجه و به دست پزشک یونانی او صورت گرفت، جریان تحکیم دولت را متوقف کرد و آن را در سراشیبی سقوط انداخت. سلطنت کوتاه ارشک (۳۳۸ـ۳۳۶پ م) هیچ توفیقی برای دولت هخامنشی به همراه نداشت و پس از آن که او نیز به دست باگواس خواجه مسموم شد سلطنت به داریوش سوم رسید (۳۳۶ـ۳۳۰پ م). حملات اسکندر مقدونی به قلمرو دولت هخامنشی در زمان او آغاز شد. پس از پیروزی های اسکندر در جنگ های گرانیکوس وایسوس و گوگمل و پیشروی های او در قلمرو دولت هخامنشی، داریوش سوم ناگزیر به سرزمین پارت گریخت و به دست والی بلخ کشته شد و، با قتل او، سلطنت هخامنشی به پایان آمد. دورۀ هخامنشیان نتایج سودمند و ارزنده ای برای تاریخ تمدن به همراه داشته است. سلطنت آنان برای اقوام تابعه، در مجموع همراه با صلح و آرامش بود و شرایط مساعدی برای پیشرفت روابط فرهنگی میان اقوام مختلف فراهم شد و علوم و فنون گوناگون به نقاط مختلف انتقال یافت. این عصر شاهد ترقی کشاورزی و تجارت و صنایعی نظیر اسلحه سازی و فلزکاری و سنگ تراشی و پارچه بافی بود. هخامنشیان به دلیل سازمان اداری خاص خود، موجب انتشار خط و کتابت آرامی در میان اقوام و ایالات تابعۀ خود شدند. دین زردشت در دورۀ آنان توسعه یافت و به یکی از ادیان بزرگ مردم ایران تبدیل گردید. هنر و معماری شکوفا شد و آثار برجسته ای نظیر کاخ پرسپولیس (تخت جمشید) به وجود آمد. برجسته ترین آثار دورۀ هخامنشی در تخت جمشید و شوش و پاسارگاد و نقش رستم و بیستون قرار دارند.�

پیشنهاد کاربران

بنام خداوند متعال
با سلام، هخامنشیان یکی از سلسله های شاهنشاهی قبل از میلاد مسیح ( ع ) در ایران بودند، یهودیان احترام خاصی به ان سلسله داشتند چون کوروش هخامنشی و برخی از پادشاهان ان سلسله خدمات ارزندهای برای این قوم کرده بودند و لذا از کوروش در اپوکریف های تورات یعنی ملحقات تورات مثل کتاب دانیال، کتاب استر و غیره به نام سیروس از وی نام برده شده است کوروش با فتح بابل در مزو پوتامیا یابین النهرین و شکست اشور این قوم خبیث را ازاد و برای اولین بار پای انها به ایران باز شد و یا استر ملکه یهودی خشایار شا با خط گرفتن از عمو یا پسر عمویش بنام مردخای در ژنوسید یا نسل کشی پوریم در ۱۲/۱۳ فروردین که با پوریم یا قرعه کشی از قبل ان دو روز مشخص شده بود ( پوریم در عبری یعنی قرعه کشی ) و ملکه استر که مورد توجه خشایارشا بود با تحریک استر در ایام مذکور به ارتش خود دستور داد هامان وزیر و ده پسر اورا که استر و مردخای ضدیهود تشخیص داده بودند بی گناه به دار کشیدند و پس از ان هفتاد یا به قولی هفتادو هفت هزار ایرانی را که ضد یهود تشخیص داده بودند قتل عام کردند ( هالوکاست از نوع یهودی ) و استر به تمامی یهودیان در امپراتوری بزرگ ایران توسط چاپار ها نامه فرستاد که هرساله این روز را که مصا ف هست با اولین ماه از سال عبری که ازار نام دارد جشن گرفته و به هم هدیه دهند و کلمه ازار فارسی به معنی اذیت احتمالا از این ریشه باشد و در حیطه علمی فیلولوژیستها یا زبان شناسان هست که تحقیق کنند چون فقه اللغه تطبیقی که علمی حدود دویست ساله هست حقایق تاریخی زیادی را ثابت کرده است . به هر حال این جنایت تا به حال هر ساله در دنیا توسط این قوم منحرف که اوصاف انها در جای جای قران مجید بویژه در سوره مبارکه نسا امده ، جشن گرفته میشود ، قبر این دو ملعون در همدان زیارتگاه یهودیان دنیا هست ولی بعلت جنایات صهیونیستهای کودک کش چند سال پیش توسط دانشجویان دانشگاه همدان ویران میشد که دولت بنابه دلایلی فقط اجازه داد تابلوی انرا که نوشته بود ارامگاه استر و مرد خای پایین کشانده شود . این جنایت را استر در اپو کریف خود بنام کتاب استر گستاخانه اورده است، این زن در باور یهود و تورات تحریف شده یکی از هفت پیامبر زن از قوم بنی اسراییل هست، و نام کوروش نیز در تورات بنام سیروس امده است و اما نکته مهم که استنباط شخصی بنده و حدود نود درصد قریب به یقین هست این میباشد که کلمه خاخام در عبری هاخام هست وبا حرف ه شروع میشود و برای رد گم کردن در گذشته انرا در فارسی خ تلفظ میکنند و اگر دقت شود هخامنش با هاخام قرابت زیادی دارد و هخامنش به معنی منش هاخامی یعنی کسانی که از منش هاخام های یهودی پیروی میکنند و این دو کلمه ارتباط تنگاتنگی با توجه به اینکه این سلسله خونخوار از یهودیان حمایت کردهاند دارد چون یهودیان بسیار کوروش یا سیروس را پسندیده و در یکی از شهرهای امریکا تندیس وی را ساخته اند. در خصوص تطبیق ماه فروردین با ماه عبری ازار به کتاب نخبه الدهر فی العجایب البر و البحر که به فارسی ترجمه و نشر اساطیر هست و در بازار موجود میباشد مراجعه فرمایید ازمدیر محترم خواهشمندم طبق معمول که حقیر را مورد لطف قرار داده اند و مطالب بنده را ثبت فرمودهاند جهت روشنگری این مسیله مهم که بایستی توسط کارشناسان محترم بررسی شود و مثل یک جرقه به ذهن بنده رسید ، ثبت شود و تمامی عواقب سیاسی وی که بعید میدانم مشکلی داشته باشد بر گردن این حقیر هست و بنده به خاطر این روشنگری که شاید به اثبات نرسد ولی با نیت الهی جهت رسوا کردن این قوم که خود را به مظلومیت زده ولی بنابه دلایلی که در اینده خدمتتان ارایه خواهم داد شصت درصد ثروت جهان در دست انهاست و ضربات مهلکی در قبل از انقلاب به شیعه امامیه اصولی زدهاند ولی هیچ کار نتوانستند بکنند و فرار را بر قرار در اوایل انقلاب شکوهمند اسلامی ترجیح دادند. متشکرم

لغت نامه دهخدامترادفهمه
هخامنشیان
مترادف
achaemenian ( صفت )
هخامنشی، هخامنشیان
لغت نامه دهخدا
هخامنشیان. [ هََ م َ ن ِ ] ( اِخ ) موافق نوشته ٔ هرودت این خانواده از خانواده ٔ پارساگادیها بودند و قبل از قیام کورش بزرگ علیه آخرین پادشاه ماد، در پارس اقامت داشتند. چنانکه از نوشه ٔ هرودت درباره ٔ نسب نامه ٔ کورش و داریوش اول و خشیارشا برمی آید سرسلسله ٔ این خاندان هخامنش است و بعد از او اشخاصی به این ترتیب آمدند:
چش پش اول، کبوجیه ٔ اول، کورش اول، چش پش دوم. از اینجا سلسله ٔ هخامنشی دو شاخه میشود. شاخه ٔ نیاکان کورش بزرگ اند و شاخه ٔدیگر نیاکان داریوش اول. چون بانی سلطنت پارس کورش بزرگ بود ما این شاخه را اصلی و شاخه ٔ دیگر را فرعی مینامیم. شاخه ٔ اصلی بقول هرودت اینها بودند: کورش دوم، کبوجیه ٔ دوم و کورش سوم ( همان کورش بزرگ ) ، و شاخه ٔ فرعی اینها: آریارمنا، ارشام، ویشتاسپ و داریوش اول. این است اطلاعاتی که هرودت میدهد و کتیبه های داریوش اول و استوانه ای که از کورش بزرگ در بابل یافته اند گفته های هرودت را تأیید میکند. اگرچه شاهان مذکوردر ذکر نسب خود از چش پش دوم بالاتر نرفته اند - یعنی همینکه به چش پش میرسند فوراً به اسم هخامنش میگذرند - ولی چون تمام نه اسم فهرست هرودت ( از چش پش دوم تا داریوش اول ) با کتیبه ها تطبیق میکند دلیلی نداریم که در سه اسم دیگر ( از چش پش دوم به بالا ) تردید کنیم. بنابراین سرسلسله ٔ دودمان، هخامنش بود و ترتیب شاهان سلسله تا کورش بزرگ چنانکه ذکر شد.
. . . مطابق کتیبه های داریوش اول و اردشیر سوم هخامنشی، ویشتاسپ، ارشام و اریارمنه شاه نبوده اند هخامنش را هم نه کورش بزرگ به شاهی یاد کرده است و نه داریوش اول. بنابراین باید او را فقط رئیس خانواده دانست. دودمان هخامنشی در پارس اقامت داشته و در دوران فترت حکومت ایلام یکی از شاهان هخامنشی، آن ناحیه را که انزان میخوانده اند ضمیمه ٔ متصرفات خود کرده و خویشتن را شاه �انزان � خوانده است. در اینجا این سؤال پیش می آیدکه کدامیک از نیاکان کورش بزرگ این کار را انجام داده است ؟ اگر چه مدرکی در دست نیست تا بتوان جواب محققی به این سؤال داد ولی از اینکه کورش بزرگ در بیانیه ای که در بابل منتشر کرده نسب خود را به چش پش دوم رسانید و شاهان انشان یا انزان را - از زمان خود تا او - شاه بزرگ خوانده است، باید گفت که انضمام ایلام به پارس در زمان چش پش دوم بوده است.
داریوش اول مانند کورش در ذکر نسب خو . . . بیشتر
فرهنگ فارسی
هخامنشیان
سلسله ای که توسط قوم پارسی در ایران تاسیس گردید و پس از مادها حکومت کردند. موسس این سلسله کوروش کبیر از اعقاب هخامنش است که از ۵۵۹ ق م . بر مملکت ماد تسلط پیدا کرد . آخرین پادشاه این سلسله داریوش سوم است که در سال ۳۲۱ ق م. بدست سپاهیان اسکندر مقدونی کشته شد. پادشاهان هخامنشی عبارتند از : کورش کبیر کبوجیه ( کمبوجیه ) داریوش اول خشایارشای اول اردشیر اول خشایارشای دوم سغدیان داریوش دوم اردشیر دوم اردشیر سوم ارشک داریوش سوم .


مایه افتخار ایرانیان . طلایی ترین دوره در ایران

بزرگترین امپراطوری جهان که که توسط کوروش بزرگ بنیانگذاری گردید حتی یونانیان، چینی ها، رومیان، مغولان در حد این امپراطوری نبودند


این امپراطوری حتی دادگر و عادل بودند و بین اقوام قلمرو خویش عدالت را ایجاد کردن

زنده باد ایران


کلمات دیگر: