هرکجا
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
ای مکان , حیث
مترادف و متضاد
هر جا، هر کجا
هر کجا، اینجا، از کجا، چه جا، کجا، جایی که، در کجا، در جایی که، در کدام محل، در کدام قسمت، در چه موقعیتی، از چه منبعی
فرهنگ فارسی
هرجا، هرمکان
هرجا هرمکان : ((وچون جگر بدین حل بود وسپرزقوی نبود آن خلط سطبرباخون بماندوهرکجابرود بیماریهائ سودائی آرد. ) )
هرجا هرمکان : ((وچون جگر بدین حل بود وسپرزقوی نبود آن خلط سطبرباخون بماندوهرکجابرود بیماریهائ سودائی آرد. ) )
فرهنگ عمید
هرجا، هرمکان.
پیشنهاد کاربران
Anywhere
کلمات دیگر: