کلمه جو
صفحه اصلی

هشیار


مترادف هشیار : باهوش، عاقل، هوشمند، بیدار، زرنگ، متوجه

متضاد هشیار : غافل

فارسی به انگلیسی

alert, careful, cautious, conscious, expostulation, jealous, nimble, sharp, sharp-sighted, sleepless, sober, vigilant, wakeful, wary, watchful, wide-awake, wise

فارسی به عربی

حذر

فرهنگ اسم ها

اسم: هشیار (پسر) (فارسی) (تلفظ: hošyār) (فارسی: هشيار) (انگلیسی: hoshyar)
معنی: هوشیار، دارای حواسِ جمع، آگاه، بیدار، ( = هوشیار )، ( اَعلام ) نام ستاره شناسی دانا از پارس که در دربار یزدگر بزهکار خدمت می کرد

(تلفظ: hošyār) (= هوشیار) هوشیار ؛ دارای حواسِ جمع ، آگاه ، بیدار ؛ (در اعلام) نام ستاره شناسی دانا از پارس که در دربار یزدگر بزهکار خدمت می‌کرد .


مترادف و متضاد

باهوش، عاقل، هوشمند ≠ غافل


بیدار، زرنگ، متوجه


sharp (صفت)
تند، زننده، نوک تیز، نوک دار، حاد، تیز، زیرک، باکله، بران، هشیار

wakeful (صفت)
گوش بزنگ، بیدار، هشیار، شب زنده دار

wary (صفت)
محتاط، با احتیاط، با ملاحظه، هشیار، بسیار محتاط

wide-awake (صفت)
هوشیار، مراقب، اگاه، سرحال، هشیار، کاملا بیدار

۱. باهوش، عاقل، هوشمند
۲. بیدار، زرنگ، متوجه، ≠ غافل


فرهنگ فارسی

هوشیار، هوشمند، باهوش، زرنگ
(صفت ) ۱- باهوش هوشمند:((الب ارسلان باسیاست ومهابت بود ... هشیاروشجاع ودلاور خسم افکن دشمن شکن ... ) ) ۲- زرنگ .

فرهنگ معین

(هُ ) (ص . ) هوشمند، زیرک .

لغت نامه دهخدا

هشیار. [ هَُ ش ْ ] ( ص مرکب ) ( از: هش ، هوش +یار، پسوند دارندگی = هوشیار. هشیوار ) ( از حاشیه برهان چ معین ). خداوند هوش ، و عاقل و هوشمند و زیرک وخردمند و آگاه. ( ناظم الاطباء ). هوشیار :
به هر سو دو موبد بُدی کاردان
رَدی پاک و هشیار و بسیاردان.
فردوسی.
چو زنهار دادم نسازیم جنگ
جهان نیست بر مرد هشیار تنگ.
فردوسی.
چو سالار هشیار بشنید تفت
برِگاه خسرو خرامید و رفت.
فردوسی.
هر آنگاهی که باشد مرد هشیار
ز سوراخی دو بارش کی گزد مار؟
فخرالدین اسعد.
کی پسندند هرگز این مستان
کار این عاقلان که هشیارند.
ناصرخسرو.
جزشکار مردم هشیار هیچ
نیست چیزی کار این پَرّان عقاب.
ناصرخسرو.
گر هیچ خرد داری و هشیاری و بیدار
چون مست مرو بر اثر او به تمنا.
ناصرخسرو.
دلم از نیک و بد رمان باشد
زآنکه هشیار بدگمان باشد.
سنائی.
شیر هشیار از سگ وحشت فزا برتافت رو
نور جبهه شور عوّا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
صنم تاشرمگین بودی و هشیار
نبودی بر لبش سیمرغ را بار.
نظامی ( خسرو و شیرین ص 130 ).
زمانی بود و گفت ای مرد هشیار
چه می دانی کنون تدبیر این کار؟
نظامی.
زمام عقل به دست هوای نفس مده
که گرد عشق نگردند مردم هشیار.
سعدی.
بدان رانیک دار ای مرد هشیار.
سعدی ( گلستان ).
ترکیب ها:
- هشیاربخت . هشیار برخاستن. هشیاردل. هشیارسر. هشیار شدن. هشیارمرد. هشیارمغز. هشیارمغزی. هشیاری. رجوع به این مدخل ها شود.
|| مواظب. مراقب :
دژ و خویشتن را نگهدار باش
شب و روز بیدار وهشیار باش.
فردوسی.
نامه ها رفت به کالنجار با مجمزان تا هشیار و بیدار باشد. ( تاریخ بیهقی ). سلطان آواز داد: هشیار باشید ای سالاران. ( تاریخ بیهقی ). پس از این هشیارتر و خویشتن دارتر باش. ( تاریخ بیهقی ). || ضد مست. به هوش آمده از مستی. ( یادداشت مؤلف ) :
هوش از سرشان برده همی مستی غفلت
ویدون شده زآن مستی غفلت همه هشیار.
فرخی.
ای مفتی شهر از تو پرکارتریم
با این همه مستی از تو هشیارتریم.

هشیار. [ هَُ ش ْ ] (ص مرکب ) (از: هش ، هوش +یار، پسوند دارندگی = هوشیار. هشیوار) (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). خداوند هوش ، و عاقل و هوشمند و زیرک وخردمند و آگاه . (ناظم الاطباء). هوشیار :
به هر سو دو موبد بُدی کاردان
رَدی پاک و هشیار و بسیاردان .

فردوسی .


چو زنهار دادم نسازیم جنگ
جهان نیست بر مرد هشیار تنگ .

فردوسی .


چو سالار هشیار بشنید تفت
برِگاه خسرو خرامید و رفت .

فردوسی .


هر آنگاهی که باشد مرد هشیار
ز سوراخی دو بارش کی گزد مار؟

فخرالدین اسعد.


کی پسندند هرگز این مستان
کار این عاقلان که هشیارند.

ناصرخسرو.


جزشکار مردم هشیار هیچ
نیست چیزی کار این پَرّان عقاب .

ناصرخسرو.


گر هیچ خرد داری و هشیاری و بیدار
چون مست مرو بر اثر او به تمنا.

ناصرخسرو.


دلم از نیک و بد رمان باشد
زآنکه هشیار بدگمان باشد.

سنائی .


شیر هشیار از سگ وحشت فزا برتافت رو
نور جبهه شور عوّا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


صنم تاشرمگین بودی و هشیار
نبودی بر لبش سیمرغ را بار.

نظامی (خسرو و شیرین ص 130).


زمانی بود و گفت ای مرد هشیار
چه می دانی کنون تدبیر این کار؟

نظامی .


زمام عقل به دست هوای نفس مده
که گرد عشق نگردند مردم هشیار.

سعدی .


بدان رانیک دار ای مرد هشیار.

سعدی (گلستان ).


ترکیب ها:
- هشیاربخت . هشیار برخاستن . هشیاردل . هشیارسر. هشیار شدن . هشیارمرد. هشیارمغز. هشیارمغزی . هشیاری . رجوع به این مدخل ها شود.
|| مواظب . مراقب :
دژ و خویشتن را نگهدار باش
شب و روز بیدار وهشیار باش .

فردوسی .


نامه ها رفت به کالنجار با مجمزان تا هشیار و بیدار باشد. (تاریخ بیهقی ). سلطان آواز داد: هشیار باشید ای سالاران . (تاریخ بیهقی ). پس از این هشیارتر و خویشتن دارتر باش . (تاریخ بیهقی ). || ضد مست . به هوش آمده از مستی . (یادداشت مؤلف ) :
هوش از سرشان برده همی مستی غفلت
ویدون شده زآن مستی غفلت همه هشیار.

فرخی .


ای مفتی شهر از تو پرکارتریم
با این همه مستی از تو هشیارتریم .

خیام .


مست است خروس آری از نعره ٔ شبخیزان
چون نعره ٔ کوس آید هشیار شود اینک .

خاقانی .


طفل میخواندمت زهی بالغ
مست می گفتمت زهی هشیار.

خاقانی .


چو می خوردی و می دادی به من یار
چرا باید که من مستم تو هشیار؟

نظامی .


اگر هشیار اگر مخمور باشی
چنان زی کز تعرض دور باشی .

نظامی .


همه فارغ ز امروز و ز فردا
همه آزاد از هشیار و از مست .

عطار.


همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه ٔ عشق است چه مسجد چه کنشت .

حافظ.


به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ٔ ازل است .

حافظ.


ترکیب ها:
- هشیار شدن . هشیار گشتن . رجوع به این مدخل ها شود.

فرهنگ عمید

هوشیار#NAME?


= هوشیار

دانشنامه عمومی

هشیار (ترانه کلی کلارکسون). «هشیار» (به انگلیسی: Sober) تک آهنگی از کلی کلارکسون است که در ۱۰ ژوئیه ۲۰۰۷ (۲۰۰۷-07-۱۰) منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم دسامبر من قرار داشت.

پیشنهاد کاربران

هواس جمع

آگاه

Sober≠drunk
مست≠هشیار


کلمات دیگر: