کلمه جو
صفحه اصلی

هم بسته

فارسی به انگلیسی

correlated, compound, one, alloy, bound, close-knit, cohesive, conjunctive, correlative, incorporated, nexus, united, unity, correlated

one


فارسی به عربی

شریک

مترادف و متضاد

associate (صفت)
وابسته، هم پیوند، همبسته، دانشبهری

correlated (صفت)
همبسته

فرهنگ فارسی

آلیاژ.
فلزی که بایک یاچندفلزدیگرترکیب شده باشد آلیاژ

فرهنگ معین

(هَ بَ تِ ) (اِمر. ) آلیاژ.

فرهنگ عمید

فلزی که با یک یا چند فلز دیگر ترکیب شده باشد، همجوش، آلیاژ.

پیشنهاد کاربران

در پیوند
پیوسته
گره خورده


کلمات دیگر: