یگانگی
فارسی به انگلیسی
unity, oneness
فارسی به عربی
زواج , وحدة
مترادف و متضاد
همراهی، اتحاد، همبستگی، دوستی، یگانگی
اتحاد، پیمان ازدواج، جشن عروسی، عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی، یگانگی
پیوستگی، شرکت، یگانگی، واحد، اشتراک، شماره یک، وحدت
تک سازی، یگانگی، وحدت، یکی سازی، یک شکلی
برابری، یگانگی، وحدت، یکتایی، یکی بودن
یگانگی، یکتایی
فرهنگ فارسی
۱- وحدت یکتایی.۲- بی نظیرربی همتایی
فرهنگ معین
(یَ نَ ) (حامص . ) وحدت ، یکتایی .
لغت نامه دهخدا
یگانگی. [ ی َ/ ی ِ ن َ / ن ِ ] ( حامص مرکب ) وحدت. یکتایی : وصیت کنم شما را که خدای عز ذکره را به یگانگی شناسید. ( تاریخ بیهقی ). || اتحاد. صمیمیت. خلوص. یکرنگی : بزرگ عیبی بود که این محمود به یگانگی از سرا بجست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 656 ).
درصفت یگانگی آن صف چارگانه را
بنده سه ضربه می زند در دو زبان شاعری.
کاندر یگانگی چو شمایی نیافتم.
درصفت یگانگی آن صف چارگانه را
بنده سه ضربه می زند در دو زبان شاعری.
خاقانی.
ای سایه نور چشمی و ای ناله انس دل کاندر یگانگی چو شمایی نیافتم.
خاقانی.
برخلاف انتظاری که می رفت یگانگی حاصل نشد.( ایران باستان ج 1 ص 334 ). || بی نظیری. بی همتایی.فرهنگ عمید
۱. یگانه بودن، یکتایی.
۲. دوستی.
۳. اتحاد، پیوستگی.
۲. دوستی.
۳. اتحاد، پیوستگی.
جدول کلمات
یکتایی
پیشنهاد کاربران
احدیت
کلمات دیگر: