مترادف یقینا : البته، بالقطع، بدرستی، براستی، بی تردید، بی شبهه، بی گمان، قطعاً، محققاً، مسلماً، مطمئناً برابر پارسی : بی گمان، بیگمان | ( یقیناً ) بی گمان
( یقیناً ) یقیناً. [ ی َ نَن ْ ] ( ع ق ) بدون شک و بی گمان و محقق و به طور تحقیق و به راستی و به درستی و البته و بی شبهه. ( ناظم الاطباء ). قطعاً و حتماً و بی شبهه و بی گمان و به طور قطع و یقین. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی ساره
بی گمان
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَئِنَّ: آیا یقیناً معنی أَئِنَّا: آیا یقیناً ما معنی أَئِنَّکُمْ: آیا یقیناً شما معنی أَإِنَّا: آیا یقیناً ما معنی إِنَّکُمْ: یقیناً شما معنی إِنَّنَا: یقیناً ما معنی إِنَّهُ: یقیناً او معنی إِنَّهُمْ: یقیناً آنها معنی إِنَّهُمَا: یقیناً آن دو معنی إِنِّی: یقیناً من معنی تُسْأَلُنَّ: یقیناً حتماً باز خواست می شوید-یقیناً حتماً مورد سؤال واقع می شوید معنی أَئِنَّکَ: آیا یقیناً تو معنی أَإِنَّکَ: آیا یقیناً تو معنی إِنَّ: یقیناً - بی تردید ریشه کلمه: یقن (۲۸ بار)
بر یقین ؛به یقین. یقیناً. قطعاً. به طور حتم و یقین : نسختی از لوح محفوظ است گویی خاطرت کاندر او بینی و دانی بودنیها بر یقین. امیرمعزی. و رجوع به ترکیب به یقین شود.
علی الیقین ؛ به طور یقین. یقیناً و حتماً : یقین اهل جهان است گر به مجلس شاه قبول دولت عالی علی الیقین دارد. امیرمعزی.