کلمه جو
صفحه اصلی

هراشیدن

فارسی به عربی

قیی

مترادف و متضاد

vomit (فعل)
بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) قی کردن استفراغ کردن ٠

لغت نامه دهخدا

هراشیدن. [ هََ دَ ] ( مص ) شکوفه افتادن کسی را. قی کردن. استفراغ کردن. ( یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هراش شود.

فرهنگ عمید

قی کردن.

پیشنهاد کاربران

قِییدَن.


کلمات دیگر: