کلمه جو
صفحه اصلی

یدک کش

فارسی به انگلیسی

groom leading a horse

فارسی به عربی

سحب , شدة

مترادف و متضاد

tug (اسم)
تقلا، کوشش، کشش، زحمت، یدک کش

tow (اسم)
زنجیر، طناب، دوتا، یدک کش، یدک کشی

فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱- آنکه افساریدک رادردست دارد و همراه برد . ۲- کسیکه علاوه بروظیف. خود مسئولیت وظیف. دیگری رانیز بعهده دارد: تابخت خودرا که اینک یدک کش سرنوشت و خوب و بد زندگی فرد دیگری نیزشده بود در مکان وسعتری بیازماید .

شناوری پرقدرت برای کشیدن و یدک کردن کشتی‌ها یا کمک به حرکت و جابه‌جایی آنها در محدودۀ بندر، به‌ویژه در زمان پهلوگیری یا جدا شدن از اسکله


فرهنگ معین

( ~. کَ یا کِ ) [ تر - فا. ] (ص فا. ) ۱ - آن که افسار یدک را در دست دارد و همراه برد. ۲ - کسی که علاوه بر وظیفة خود مسئولیت وظیفة دیگری را نیز به عهده دارد.

لغت نامه دهخدا

یدک کش. [ ی َ دَ ک ْ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) بهمراه برنده اسب یا وسیله نقلیه دیگررا. آن که یدک کشد. قودکش. جنیبت کش. ماشین یدک کش. کشتی یدک کش ؛ کشتی کوچک که در رودخانه ها و یا قسمتهایی از دریا که آبی تنک و خاکی گیرنده دارد کشتی های بزرگ را هدایت کند تا به گل ننشینند و از راه نگردند. ( یادداشت مؤلف ). || کسی که علاوه بر وظیفه ٔخود مسئولیت و وظیفه دیگری را نیز به عهده دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

{tug} [حمل ونقل دریایی] شناوری پرقدرت برای کشیدن و یدک کردن کشتی ها یا کمک به حرکت و جابه جایی آنها در محدودۀ بندر، به ویژه در زمان پهلوگیری یا جدا شدن از اسکله

پیشنهاد کاربران

یدک کش ( Tug ) [اصطلاح دریانوردی] :قایقی قدرتمند و محکم که برای یدک کردن کشتیها و یا هل دادن آنها طراحی و ساخته شده است


کلمات دیگر: