از قرای دمشق و جمعی بدان منسوبند
حردان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حردان . [ ح َ ] (اِخ ) ازقرای دمشق و جمعی بدان منسوب اند. (معجم البلدان ).
حردان . [ ح َ ] (ع ص ) نعت است از حَرَد.
حردان. [ ح َ ] ( ع ص ) نعت است از حَرَد.
حردان. [ ح َ ] ( اِخ ) ازقرای دمشق و جمعی بدان منسوب اند. ( معجم البلدان ).
حردان. [ ح َ ] ( اِخ ) ازقرای دمشق و جمعی بدان منسوب اند. ( معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
خشمگین ، جنگجو
حردان به معنی دلگرمی
حردان یعنی ازادی خواه
کلمات دیگر: