عیب گوی مسلمانان
داق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
داق. [ داق ق ] ( ع ص ) عیب گوی مسلمانان. ج ، دَقَقَة. ( منتهی الارب ). ظاهرکننده عیوب مردم. ( از اقرب الموارد ). || کوبنده : و خاصیته ( خاصیة الطلق ) انه لو دقه الداق... لم تعمل فیه شیئاً. ( ابن البیطار ).
گویش بختیاری
1. داغ؛ 2. نشان، علامتى که با آهن تفته بربدن حیوان پدید آرند.
پیشنهاد کاربران
داق. یعنی زننده ( با شدت )
کلمات دیگر: