بیمه گر
فارسی به انگلیسی
insurer
underwriter
فارسی به عربی
مومن
مترادف و متضاد
بیمه گر
متعهد، بیمه گر، تقبل کننده
فرهنگ فارسی
بیمه کننده .
لغت نامه دهخدا
بیمه گر. [ م َ/ م ِ گ َ ] ( ص مرکب ) بیمه کننده. رجوع به بیمه شود.
فرهنگ عمید
شرکتی که جان یا مال کسی را از خطرها و خسارات احتمالی بیمه کند.
پیشنهاد کاربران
بیمه گر ( Insurer )
:[اصطلاح بیمه]شرکت بیمه ای است که مشخصات آن در بیمه نامه نوشته شده است. در ازای دریافت حق بیمه، متعهد به جبران خسارت های احتمالی طبق شرایط مندرج در بیمه نامه می باشد.
:[اصطلاح بیمه]شرکت بیمه ای است که مشخصات آن در بیمه نامه نوشته شده است. در ازای دریافت حق بیمه، متعهد به جبران خسارت های احتمالی طبق شرایط مندرج در بیمه نامه می باشد.
بیمه گر شخصی حقوقی است که در مقابل دریافت حق بیمه از بیمه گذار، جبران خسارت یا پرداخت مبلغ مشخصی را در صورت بروز حادثه تعهد می کند.
کلمات دیگر: