کلمه جو
صفحه اصلی

اخوه

عربی به فارسی

برادري , اخوت , انجمن اخوت , صنف , اتحاديه


فرهنگ فارسی

یا اخوه گروهی از فتیان ( اهل فتوت ) که در اواخر دوره سلجوقیان ظهور کردند . پیروان این فرقه غریب نواز بودند به مسکینان طعام می دادند از بیچارگان دستگیری می کردند حوایج محتاجان را بر می آوردند و دست ظالمان را کوتاه می کردند روزها در پی کار خود بودند و شبها در زاویه ( خانقاه ) خود - که در آن فرشها چراغها و دیگر لوازم مایحتاج آماده بود- گرد میامدند و از مسافران و غربا پذیرایی می کردند افراد این فرقه یکدیگر را [ اخی ] ( برادر من ] خطاب می کردند .
جمع اخ برادران

لغت نامه دهخدا

اخوة. [ اِ / اُ وَ ] (ع اِ) ج ِ اَخ و اَخ ّ و اخو و اخاً و اُخواً. برادران . (مؤید الفضلاء) (منتهی الارب ): و جاء اخوة یوسف فدخلوا علیه فعرفهم و هم له منکرون . (قرآن 58/12).
- اخوه ٔ ابوینی ؛ خواهران یا برادران تنی .


اخوة. [ اِ وَ / اُ وَ / اُ خ ُوْ وَ ] (ع اِ) ج ِ اخ . برادران . دوستان . همنشینان . صاحب مجمعالبیان گوید: اخوة؛ برادرانی که از یک پدر و مادر نباشند و اخوان ؛ برادران یک مادری و یک پدری .


اخوة. [ اُ خ ُوْ وَ ] (ع مص ) رجوع به اخوت شود.


فرهنگ عمید

= اَخ۲

اَخ۲#NAME?


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَخُوهُ: برادرش
معنی إِخْوَةُ: برادران
ریشه کلمه:
اخو (۹۶ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

پیشنهاد کاربران

اَخُّوَه، در گویش یزدی یعنی دهن دره، خمیازه، افاک

اخوه:[اصطلاح حقوق] در باب ارث شامل برادران و خواهران هر دو می باشد.

در باب ارث شامل برادران و خواهران هر دو میباشد.

در عرب خمسه اَخوُ یعنی برادر و اَخوُهُ به معناى برادرش بکار میبرند.
در جواب فرمایش برادر علی آقا سیریزی
أَخْوَى؛ ( صیغة الجمع ) خُوٌّ وهی خَیّاءُ وخَوْیاءُ الذی فَقَدَ عَقْلَه [على غیر القیاس].
در عرب خمسه هم کلمه اَخُوِّه یجر یعنی خمیازه کشیدن بکار میبرند البته یَنوُد هم به معنی خمیازه بکار میبرند.
در معنی خمیازه کشیدن احتمال زیاد از ریشه همین کلمه أَخْوَى گرفته شده چون در سائر موارد ریشه کلمه به برادر برمیگردد.


کلمات دیگر: