کلمه جو
صفحه اصلی

اعلان


برابر پارسی : آگهی، آشکارکردن، آگاهانیدن

فارسی به انگلیسی

advertisement, announcement, flier, proclamation, publication, publicity, signboard, notice

notice, advertisement, proclamation


advertisement, announcement, flier, proclamation, publication, publicity, signboard


فارسی به عربی

اشارة , زعم , ملصق

عربی به فارسی

پيشوندي است لا تين به معني(به) , حرف اضافه لا تيني بمعني (به) مانند -که بمعني(براي اين منظور خاص) ميباشد , اگهي , اعلا ن , خبر , اگاهي , اعلا م , بشارت , عيد تبشير (عيد 52 مارس مسيحيان) , بيان , اظهارنامه , اعلا ميه , پروانه رسمي , اعلا ميه رسمي , حمل يا نصب اعلا ن , شعار حمل کردن , انتشار , بيانيه , ابلا غيه


مترادف و متضاد

assertion (اسم)
تاکید، مدعی، اعلامیه، اعلان، اگهی، اثبات، ادعا، بیانیه، اظهارنامه، تایید ادعا، اخبار

announcement (اسم)
خبر، اعلان، اگهی

declaration (اسم)
اعلامیه، اظهار، اعلان، اعلام، اظهارنامه، بیان، عرضه داشت

proclamation (اسم)
اعلامیه، اعلان، اگهی، بیانیه، انتشار، ابلاغیه

notice (اسم)
خبر، توجه، اعلان، اگهی، اطلاع، اخطار

advertisement (اسم)
خبر، اگاهی، اعلان، اگهی

advertising (اسم)
اعلان، اگهی

sign (اسم)
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن

poster (اسم)
اعلان، اگهی

signboard (اسم)
اعلان، لوحه، تخته اعلان

placard (اسم)
اعلان، پروانه رسمی، حمل یا نصب اعلان

فرهنگ فارسی

آشکارکردن، ظاهرساختن ، نوشته یاورقه چاپ شده که بوسیله آن مطلبی راباطلاع عموم برسانند، آگهی
( مصدر ) ۱ - آشکارا کردن پدید ساختن ۲ - ( اسم ) آگهی . جمع : اعلانات .

آگهی مکتوب و مصور، با ابعاد حدوداً 70×50 سانتی‌متر، که قابل چاپ و تکثیر و نصب است متـ . پوستر


فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) آشکارا کردن . ۲ - (اِ. ) آگهی .

لغت نامه دهخدا

اعلان. [ اِ ]( ع مص ) آشکارا کردن. یعدی بنفسه و بالباء. ( منتهی الارب ). آشکار کردن. ( ناظم الاطباء ). آشکارا کردن و ظاهر کردن. یعدی بنفسه و بالباء. ( آنندراج ). آشکارا کردن. ( مؤید الفضلاء ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). ظاهر کردن و آشکارا کردن. ( از کنز و صراح از غیاث اللغات ). ظاهر ساختن امری بر کسی. متعدی بنفس است و به باء نیز متعدی شود: اعلنه الامر و به. تَعلین. مُعالَنَه. ( از اقرب الموارد ). || با هم هویدا نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) آشکارکردگی. افشا. اظهار. || ( اِ ) هر مطلب مهمی که جهت اشتهار و اطلاع عموم مردم بر پارچه های کاغذ نوشته و در گذرگاههای عامه بچسبانند و یا در روزنامه ها بنویسند. و کِشِه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). آگهی. ج ، اعلانات. ( فرهنگ فارسی معین ). || آواز. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- اعلان حکمی را ؛ آواز دادن آن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. آشکار کردن، ظاهر ساختن.
۲. (اسم ) نوشته یا ورقۀ چاپ شده که به وسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع عموم می رسانند، آگهی.

دانشنامه عمومی

اعلان (برنامه نویسی رایانه ای). اگر برای عنوان فعلی این مقاله (یا عنوانی دیگر)، معادلی مناسب از منبعی معتبر یافتید، با ذکر آن منبع و با شیوهٔ صحیح ارجاع، آن را در متن مقاله قرار دهید و سپس مقاله را انتقال دهید. اگر نمی دانید چطور انتقال را انجام یا به درستی به منابع ارجاع دهید، در صفحهٔ بحث این مقاله درخواست خود را با قراردادن این متن بیان کنید:
در برنامه نویسی رایانه ای، اعلان (انگلیسی: Declaration) مشخصات یک شناسه (به انگلیسی: identifier) را مشخص می کند و مشخص می کند که یک کلمه (شناسه) چه معنایی دارد. اعلان ها معمولاً برای رویهها، متغیرها، ثوابت، و کلاس ها استفاده می شوند ولی می توانند برای سایر موجودیت ها مانند شمارش کننده ها و تعاریف نوع نیز استفاده شوند.

فرهنگ فارسی ساره

آگه


فرهنگستان زبان و ادب

{poster} [سینما و تلویزیون، عمومی، هنرهای تجسمی] آگهی مکتوب و مصور، با ابعاد حدوداً 70×50 سانتی متر، که قابل چاپ و تکثیر و نصب است متـ . پوستر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آشکار کردن را اعلان گویند. اعلان در باب های طهارت، زکات، نکاح و شهادات مطرح شده است.
در اعلان بر خلاف اعلام شیوع و گسترش خبر در سطح عموم مورد نظر است.
موارد استحباب اعلان
اعلان مؤمنان برای حضور در تشییع جنازۀ مؤمن، عقد ازدواج دائم، ورود قاضی به شهر و اجرای حدّ توسط حاکم شرع مستحب است.


پیشنهاد کاربران

آگهش { زبر " گ" ، زیر " ه" }

اعلامیه

رکلام

آگهی

آشکار کردن چیزی و باخبر کردن کسی

اِعْلان:آگاه کردن، خبر دادن
اَعلام: علنی کردن، آشکار ساختن
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اعلام به کسر اول به معنای" آگاه کردن" و" خبر دادن" است و با فعل کردن و دادن به کار می رود. اما علان به کسر اول به معنای "علنی کردن، آشکار ساختن، فاش کردن" است و با فعل کردن به کار می رود. اعلام جنگ و اعلان جنگ هر دو صحیح است جز اینکه نخستین به معنای اطلاع دادن حالت جنگ است و دومین به معنای آشکار کردن حالت جنگ".
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳٠. )


کلمات دیگر: