luxurious, [informal] aristocratic
اعیانی
فارسی به انگلیسی
superstructure, upscale
nobles, dignitaries, standing property, superstructure
[n.] luxurious life
فارسی به عربی
ارستوقراطی
مترادف و متضاد
اعیانی، مقام سناتوری، مقام اشرافی
اشرافی، اعیانی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آنچه مربوط به ( اعیان ) باشد . ۲ - آنچه مربوط به بنا و ساختمان باشد مقابل ارض . یا برادر اعیانی . برادری که در پدر و مادر با شخص شریک باشد
نام دردی که صاحبش از حرکت ایذای یابد
نام دردی که صاحبش از حرکت ایذای یابد
لغت نامه دهخدا
اعیانی. [ اَ ] ( ص نسبی ) منسوب به عین. در تداول حقوقی بنا و ساختمان را گویند. مقابل عرصه. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- اعیانی خانه ؛ بناهای خانه. ( ناظم الاطباء ).
|| منسوب و متعلق به اعیان. ( ناظم الاطباء ).
|| آنکه در مادر و پدر شریک باشند و اخیانی بالفتح و سکون خای معجمه بمعنی برادرانی که پدر هریک علیحده و مادر واحد باشد. و علایی بالفتح برادرانی که مادر هریک علیحده و پدرواحد باشد. ( آنندراج ).
- برادر اعیانی ؛ برادر ابی و امی. ( از یادداشت مؤلف ). از بنوالاعیان آید بمعنی برادران صلبی و بطنی ، پدر و مادری تنی. ( یادداشت مؤلف ). برادر رحمی. ( ناظم الاطباء ): جلال الدین عبدالرحیم صدر برادر اعیانی مولانا شهاب الدین. ( حبیب السیر ج 2 ص 213 ).
- اعیانی خانه ؛ بناهای خانه. ( ناظم الاطباء ).
|| منسوب و متعلق به اعیان. ( ناظم الاطباء ).
|| آنکه در مادر و پدر شریک باشند و اخیانی بالفتح و سکون خای معجمه بمعنی برادرانی که پدر هریک علیحده و مادر واحد باشد. و علایی بالفتح برادرانی که مادر هریک علیحده و پدرواحد باشد. ( آنندراج ).
- برادر اعیانی ؛ برادر ابی و امی. ( از یادداشت مؤلف ). از بنوالاعیان آید بمعنی برادران صلبی و بطنی ، پدر و مادری تنی. ( یادداشت مؤلف ). برادر رحمی. ( ناظم الاطباء ): جلال الدین عبدالرحیم صدر برادر اعیانی مولانا شهاب الدین. ( حبیب السیر ج 2 ص 213 ).
پیشنهاد کاربران
در مقابل عرضه استعمال میشود و عرضه به زمینی مملوک گفته میشود و اعیانی اموال غیر منقول موجود روی زمین آن را میگویند.
کلمات دیگر: