کلمه جو
صفحه اصلی

امی


مترادف امی : بی سواد، درس ناخوانده، مادری

متضاد امی : باسواد، تحصیلکرده

برابر پارسی : ( اُمّی ) ناامیدی، بیسواد | نادبیر

فارسی به انگلیسی

illiterate, uterine

فارسی به عربی

امومی

عربی به فارسی

بي سواد , عامي , درس نخوانده


مترادف و متضاد

maternal (صفت)
مادری، مادرانه، مادروار، امی، از مادری، وابسته به زایمان

بی‌سواد، درس‌ناخوانده ≠ باسواد، تحصیلکرده


مادری


۱. بیسواد، درسناخوانده
۲. مادری ≠ باسواد، تحصیلکرده


فرهنگ فارسی

( آمی ) نانخواه جوانی ملوکی
منسوب به ام به معنی مادر، مادری، ومجازاکسی رامیگویندکه درکودکی درس نخوانده وخواندن ونوشتن رایادنگرفته باشد
( صفت )۱ - منسوب به (ام ) مادری مقابل ابی ابوی : جد امی . ۲ - کسی که درس نخوانده و خواندن و نوشتن نداند نانویسنده نا خوانا . یا امی صادق کلام . محمد بن عبدالله ص . یا پیغمبر امی . محمد بن عبدالله ص . ۳ - کودن گول . ۴ - کم سخن قلیل الکلام . ۵ - ننه حوا

فرهنگ معین

(اُ مّ ) [ ع . ] (ص نسب . ) بی سواد.

لغت نامه دهخدا

( آمی ) آمی. ( یونانی ، اِ ) آمیوس. زنیان. نانخواه. نانخه. نانوخیه. نَغن. نَغن خلان. نغن خوالان. جوانی. کمون ملوکی.
امی. [ اُم ْ می ] ( ع ص ) منسوب به ام. مادری. بطنی : اخ امی ؛ برادر مادری. اخت امی ؛ خواهر مادری. ( از یادداشت مؤلف ). || کسی که بر اصل خلقت خود بود و کتابت و حساب نیاموخته باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کسی که پدرش در ایام طفلی او بمیرد و از تربیت پدر محروم باشد و در کنف مادر یا دایه پرورش یابد و از اینجهت علم نوشتن وخواندن او را حاصل نشود. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || مجازاً، به معنی هر آن کسی که نوشتن و خواندن نداند اگرچه پیش پدر جوان شده باشد. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). نانویسنده و ناخواننده. ( مؤید الفضلاء ). نانویسنده. ( مهذب الاسماء ) ( السامی ) ( ترجمان مهذب عادل بن علی ). نانویسا. ناخوانا. عامی. ( یادداشت مؤلف ). کسی که خواندن و نوشتن نداند. بی سواد. ( از ناظم الاطباء ) : و منهم امیون لایعلمون الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون. ( قرآن 78/2 ).
امی نتواند خط ورا خواند
امروز بنمایمش مفاجا ( کذا ).
ناصرخسرو.
امی و امهات را مایه
فرش را نور و عرش را سایه.
نظامی.
|| آنکه قرائت حمد و سوره را نداند. ( از شرح لمعه ص 101 از فرهنگ علوم سجادی ). || امی دانا، امی صادق ، امی صادق کلام ، نبی امی ( نبی الامی )، پیغمبر امی ، رسول امی ؛ اشاره به محمدبن عبداﷲ ( ص ) است. ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( یادداشت مؤلف ). و رجوع بهر کدام از کلمات فوق شود. لفظ امی لقب پیغمبر ما ( ص ) از آنست که آن حضرت از کسی تعلیم نگرفته بود تا فضیلت استاد بر آن حضرت ثابت نشود. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). حضرت رسالت را که امی میگویند هم بدین معنی که او نه خواندن دانستی و نه نوشتن. ( مؤیدالفضلا ). این معنی مأخوذ است از قرآن کریم ( 158/7 ) : و رسوله النبی الامی الذی یؤمن باﷲ و کلماته. مفسران را درباره امی که در این آیه آمده است عقاید متفاوتی است و عده ای آنرا منسوب به ام دانسته اند چنانکه گذشت و مشهورترین عقیده در این باب است :
پس آنگه قلم بر عطارد شکست
که امی قلم را نگیرد بدست.
نظامی.
امی گویا بزبان فصیح
از الف آدم و میم مسیح.
نظامی.

امی . [ اُم ْ می ] (ع ص ) منسوب به ام . مادری . بطنی : اخ امی ؛ برادر مادری . اخت امی ؛ خواهر مادری . (از یادداشت مؤلف ). || کسی که بر اصل خلقت خود بود و کتابت و حساب نیاموخته باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کسی که پدرش در ایام طفلی او بمیرد و از تربیت پدر محروم باشد و در کنف مادر یا دایه پرورش یابد و از اینجهت علم نوشتن وخواندن او را حاصل نشود. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). || مجازاً، به معنی هر آن کسی که نوشتن و خواندن نداند اگرچه پیش پدر جوان شده باشد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). نانویسنده و ناخواننده . (مؤید الفضلاء). نانویسنده . (مهذب الاسماء) (السامی ) (ترجمان مهذب عادل بن علی ). نانویسا. ناخوانا. عامی . (یادداشت مؤلف ). کسی که خواندن و نوشتن نداند. بی سواد. (از ناظم الاطباء) : و منهم امیون لایعلمون الکتاب الا امانی و ان هم الا یظنون . (قرآن 78/2).
امی نتواند خط ورا خواند
امروز بنمایمش مفاجا (کذا).

ناصرخسرو.


امی و امهات را مایه
فرش را نور و عرش را سایه .

نظامی .


|| آنکه قرائت حمد و سوره را نداند. (از شرح لمعه ص 101 از فرهنگ علوم سجادی ). || امی دانا، امی صادق ، امی صادق کلام ، نبی امی (نبی الامی )، پیغمبر امی ، رسول امی ؛ اشاره به محمدبن عبداﷲ (ص ) است . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). و رجوع بهر کدام از کلمات فوق شود. لفظ امی لقب پیغمبر ما (ص ) از آنست که آن حضرت از کسی تعلیم نگرفته بود تا فضیلت استاد بر آن حضرت ثابت نشود. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). حضرت رسالت را که امی میگویند هم بدین معنی که او نه خواندن دانستی و نه نوشتن . (مؤیدالفضلا). این معنی مأخوذ است از قرآن کریم (158/7) : و رسوله النبی الامی الذی یؤمن باﷲ و کلماته . مفسران را درباره ٔ امی که در این آیه آمده است عقاید متفاوتی است و عده ای آنرا منسوب به ام دانسته اند چنانکه گذشت و مشهورترین عقیده در این باب است :
پس آنگه قلم بر عطارد شکست
که امی قلم را نگیرد بدست .

نظامی .


امی گویا بزبان فصیح
از الف آدم و میم مسیح .

نظامی .


|| (از عبری ) وثنی . (از المرجع): هوالذی بعث فی الامیین رسولاً منهم . (قرآن 2/62). ج ، امیین . (از یادداشت مؤلف ). || منسوب به ام القری (مکه ) است . (از ناظم الاطباء).مکی . اهل مکه . || توانگر جلف بی مغز جفاکار کم سخن . (از شرح قاموس ). کودن و گول قلیل الکلام . (منتهی الارب ). غبی [ گول و نادان ]، چنین است در نسخ و صحیح عی ّ [ درمانده و ناتوان ] (الجلف الجافی القلیل الکلام ). بچنین کسی امی گویند زیرا از جهت کم سخنی و ناگویایی زبان بر همان حالتی باشد که از مادر زاده شده . (از تاج العروس ). || ننه حوا (اسم گیاه ). (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ننه حوا شود.

فرهنگ عمید

۱. مادری.
۲. [مجاز] کسی که درس نخوانده و خواندن و نوشتن را یاد نگرفته باشد، بی سواد.

دانشنامه عمومی

آمی. آمی (به انگلیسی: Aumi) یک منطقهٔ مسکونی در ایالات متحده آمریکا است که در ساموآی آمریکا واقع شده است. آمی ۲٫۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲۴۹ نفر جمعیت دارد و ۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فهرست شهرهای ایالات متحده آمریکا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امّی به فرد ناآشنا به قرائت صحیح نماز گفته می شود. از این موضوع در باب صلات سخن گفته شده است.
در فقه، به کسی که قرائت صحیح نماز را نمی داند، امّی، و به آشنا به قرائت صحیح، «قاری» گفته می شود.
← صدق امی بر جاهل به اعراب
بر امّی واجب است قرائت صحیح را بیاموزد ، و به قول مشهور، در صورت توان بر یادگیری، تا زمانی که یاد نگرفته در صورت امکان باید به قاری واجد شرایط اقتدا کند و در صورت خواندن فرادا، نمازش باطل است.
اقتدا به فرد امی در نماز
به فتوای مشهور- بلکه ادّعای اجماع شده که- امامت امّی برای قاری در رکعت اول و دوم نماز که خواندن حمد و سوره واجب است، جایز نیست، و در صورت اقتدا، نماز مأموم باطل است ، امّا در رکعت سوم و چهارم که هر یک از امام و مأموم قرائت خود را می خوانند، جایز است؛ هر چند برخی در آن نیز اشکال کرده اند.
← امامت امی بر فزد امی در نماز
...

[ویکی الکتاب] معنی أُمِّیَ: مادرم
معنی أَُمِّیَّ: ناخوانده درس
معنی یُظَاهِرُونَ: ظِهار می کنند - به زنانشان می گویند تو مثل مادرم برمن حرام هستی (ظهار در عرب جاهلیت یکی از اقسام طلاق بوده ، به این صورت که وقتی میخواسته زنش را بر خود حرام کند میگفته : انت منی کظهر امی - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستی . با گفتن این کلام زنش از ...
ریشه کلمه:
امم (۱۲۴ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

[ویکی فقه] امی (فقه). امّی به فرد ناآشنا به قرائت صحیح نماز گفته می شود. از این موضوع در باب صلات سخن گفته شده است.
در فقه، به کسی که قرائت صحیح نماز را نمی داند، امّی، و به آشنا به قرائت صحیح، «قاری» گفته می شود.
← صدق امی بر جاهل به اعراب
بر امّی واجب است قرائت صحیح را بیاموزد
نهایة الإحکام، ج۲، ص۱۴۶.
به فتوای مشهور- بلکه ادّعای اجماع شده که- امامت امّی برای قاری در رکعت اول و دوم نماز که خواندن حمد و سوره واجب است، جایز نیست، و در صورت اقتدا، نماز مأموم باطل است
مستند العروة (الصلاة)، ج۵ (ط-ق ج۲)، ص۴۱۶.
...

گویش مازنی

( آمی ) /aami/ آمو
/amay/ ام

ام


واژه نامه بختیاریکا

( آمی * ) خاله

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
امید. آرزو
Ome

بنام خدا
با سلام، اکثر مردم از جمله این حقیر از معنی واقعی این کلمه غافل بوده و انرا د ر دو ران
مدرسه به معنی بیسؤاد اموخته بودیم . ولی چندی پیش که ترجمه کتاب نفیس الاختصاص
مرحوم شیخ مفید را مطا لعه میکردم حدیثی از امام جوا د ( ع ) را دیدم که فرموده اند هرکس امی را بی سواد وعنی نماید لعنت خدا بر وی باد و امی بر گرفته از ام القری که نام دیگر مکه مکر مه
میباشد و چون پیامبر ( ص ) متولد مکه میباشند امی لقب یافته اند ایشان سواد دارند که قران
تلاوت میفرمایند. با تشکر

بیسواد

بنام خدا
باسلام، کسی که پیامبر اعظم را بیسواد می داند مورد لعن امام جواد هست انشاالله. بعد کتاب الاختصاص در بازار هست انر ا تهیه فرماید از کتب موثق و از شخصی معتبر بنام مرحوم علامه شیخ مفید اعلی الله مقامه و بگردد و به گفته من برسد و اگر توانست به معاذالله امام جواد ( ع ) و یا شیخ مفید اعتراض کند افرادی که مثل علی دشتی ملعون فکر میکنند و پیامبر را بی سواد میخوانند من فرمایش معصوم ( ع ) را ادر س دادم انرا به خوانید و بعد بر علیه نبوت یا فخر کاینات که خداوند در حدیثی قدسی فرمودند لو لاک لما خلقت الافلاک ، ای محمد ( ص ) اگر تو نبودی من کاینات را خلق نمیکردم. حالا با توجیهات فوق منطورتان نفی فرمایشات ان دو بزرگوار هست پس علم لدنی چیست همه چیز را که به جوینده دانش نمیگویند بروید لطفا در خصوص علم لدنی نیز تحقیق کنید بعد از علمای بزرگ اسلام پیگیر شوید حقیقت چیست ما ها اکثرا انتقال دهنده فرمایشات علما از کتب معتبر هستیم من که از خود نظر نمیدهم معنی لدنی را خیلی ها میدانند انها هم که نمیدانند به واژهنامه هایمختلف مراجعه فرمایند .
با ال علی هر که در افتاد بر افتاد . ملکه ذهنمان کنیم. با تشکر.

بی سواد، درس ناخوانده، مادری

منسوب به ام، مادری، از یک مادر، در مقابل ابی.

یعنی شما آقای بهمن عنایتی کاریجانی از مولانا که به بی سوادان می گوید امی بیش تر می دانید😮😮😮

لری بختیاری به خواهر مادر گفته میشه

اُمّی: به ضمّ اول و تشدید دوم در وزن" سنّی" و به معنای" ناتوان از خواندن و نوشتن "به همین صورت نوشته می شود پیغمبر اسلام صلی الله امّی بوده است" بعضی این کلمه را به صورت عمی مینویسند و غلط است.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴٠. )

بادرود
در زبان زیبای پارسی به کسی که درس و دانش آموخته میگویند آخوند و کسی ک نخوانده میگویند ناخوند

پس برابر بجای واژه امی واژه ناخوند هست ک در برابر آن واژه آخوند را داریم


کلمات دیگر: